در میان سازههای متنی شاهنامه فردوسی، بافتهای زیادی از متن با برونمتن شاهنامه ارتباط دارد؛ چرا که شاهنامه، بازتابی از بافت کلانِ اجتماعی – فرهنگی روزگار فردوسی است که در آن به مراسم آیینی چون، ازدواج، تشرّف و مرگ اشاره شده است. بخشی از بافت رواییِ شاهنامه با مفاهیم و آیینهای مربوط به مرگ و تدفین و عقاید زروانی، زرتشتی و اسلامی در جامعه ایرانی مرتبط است.
این جستار با مطالعه موردی برخی از داستانهای شاهنامه و با استفاده از شیوه تحلیلی- توصیفی و راهبرد سندکاوی و کتابخانهای، کوشیده است تا پیوند سازههای متنی مرتبط با مرگ و آیین تدفین در شاهنامه را با میدان فرهنگی ایران بررسی و برخی جنبههای مردمشناختی این حوزه را تبیین نماید. برخی از نتایج مهمّی که از این پژوهش به دست آمده است عبارت اند از:
- در ابیات شاهنامه، سه وجهِ ترس از مرگ، مرگ به عنوان یک واقعیّت، و نگاه فلسفی - اخلاقی به مرگ تجلّی یافته است که همه این نگرشها با حکمت ایران باستان یا عقاید دوره اسلامی در ارتباط است.
- طرح مقوله مرگ در بسیاری از موارد با عقاید زروانی در ارتباط است؛ چرا که زروان و وجه مرگآوری او و ارتباط زروان با زمان مرگ و اهریمنی بودن مرگ در برخی ابیات به روشنی نمایان است.
- در برخی موارد، از جمله در داستان سیاوش و کیخسرو، مرگ با آرکیتایپ ولادت مجدّد ارتباط مییابد که نمیتوان آن را با مفهوم فرجامشناسی دوره قبل از اسلام یا دوره اسلامی مرتبط دانست؛ چرا که مفهوم نوزایی ناظر به زندگی و فرجام انسان ناظر به مرگ و معاد است. دوگانگی ارتباط مرگ با معاد در شاهنامه از برخی ابیات حماسۀ ملّی استنباط میشود.
- در برخی روایتهای شاهنامه از جمله در داستان رستم و سهراب، مرگ سام، مرگ فریدون و مرگ ایرج، مرگ اسفندیار و وصیّت انوشیروان، بافتهای متنی مرتبط با آیین تدفین در برون متن وجود دارد که اغلب، جنبههایی از مردمشناسی اقوام زرتشتی ایران را تبیین میکند.
نوع مطالعه:
مقاله پژوهشی |
موضوع مقاله:
آموزش گردشگری دریافت: 1394/9/8 | پذیرش: 1395/4/10 | انتشار: 1395/7/10