جستجو در:
شاهنامه فردوسی بیتردید مهمترین میراث مکتوب ایرانی است که در آن موضوع هویت ایرانی بازنمودی برجسته دارد. پژوهشهای بیشماری در خصوص شاهنامه و هویت ایرانی انجام شده است، که در آن میان پژوهشهای تحلیلگفتمانی کم نیستند. با نظر به این پژوهشها، در این پژوهش با رویکردی زبانشناختی-گفتمانی به واکاوی ریشههای «خود» و «دیگری» در اولین داستان بخش پهلوانی شاهنامه یعنی داستان بیژن و منیژه پرداختهایم. در این مقاله شخصیتهای داستان در قالب عنصر هویت نظریه تحلیلگفتمان Gee و مفهوم «خود» و «دیگری» آرا فیلسوفان متاخری چون Levinas، Arendt و Beauvoir تحلیل شدهاند. این مطالعه برجستهترین هویتهای داستان را در طیفی از خودیترین «خود»ها تا بیگانهترین «دیگری»ها بازمی نمایاند. از آنجا که «خود» و «دیگری» مفاهیمی نسبی هستند، هم در نسبت با نویسنده و هم در نسبت با قهرمان داستان مورد توجه قرار گرفته اند. به علاوه، تاثیر متغیر جنسیت بر تعریف «خود» و «دیگری» نیز بررسی شده است. بخش مقدمه داستان شامل دو هویت شخص شاعر و دلدار اوست، در حالیکه در بدنه داستان( شامل۱۲۵۶ بیت) ۲۸ هویت ۷۱/۴ درصد مذکر و ۲۸ درصد مونث وجود دارد. این مطالعه نشان میدهد که علیرغم آنچه که انتظار میرود بیژن و منیژه برجستهترین شخصیتهای داستان نیستند و بلکه رستم است که برجستهترین هویت است. فراوانی ظهور منیژه حتی کمتر از کیخسرو، گرگین و گیو است. این پژوهش نشان میدهد که «خود» و «دیگری» در شاهنامه با دو دوتایی ایرانی/ انیرانی و اخلاقی / غیراخلاقی گره خوردهاند. به نظر میرسد که تعریف “خود» و «دیگری» در ارتباط با برجستهترین هویت داستان یعنی رستم عمدتا با مفهوم ایرانی/ انیرانی و برای فردوسی با مفهوم اخلاقی/ غیراخلاقی گره خورده است. به این ترتیب، بیژن، کیخسرو و گیو نزدیکترین «خود»ها به رستم هستند، در حالیکه منیژه دیگری تحت سلطه است که در جریان داستان به «خود» بدیل میشود. پیران با وجود کنشهای اخلاقی اش همچنان در طیف «دیگری» رستم باقی میماند، در حالیکه دو شخصیت اخیر در طیف »خود«های فردوسی قرار دارند. از دیگر سو، گرگین که به دلیل کنش غیراخلاقی اش دگردیسی معکوسی از (خود به دیگری) در مقایسه با منیژه دارد، همچنان در چشم رستم، «خودی» باقی میماند. در انتهای طیف «دیگری» رستم، افراسیاب قرار دارد که همواره در همین جایگاه باقی میماند. با این حال، نگاهی به سایر داستانهای شاهنامه نشان میدهد که حتی جایگاه «دیگری» بودن افراسیاب نیز از منظر فردوسی اندکی قابل تغییر ترسیم میشود که البته اظهار نظر قطعی در این باره نیازمند پژوهشهای بیشتر است.
بازنشر اطلاعات | |
![]() |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |