مطالعۀ کالبد کاخدروازۀ ارگهای هخامنشی با رویکرد اسطورهشناسی نو و با روش تحلیل تاریخی به کشف مضامین و مفاهیم در پس این کالبد انجامید و نشان داد کالبد و آرایههای این بناها به مضامین فرهنگی غالب در دورۀ مذکور ارجاع میدهد، مضامینی که مبتنی بر الگوهای فکری مردمان باستان یعنی اسطورهها شکل گرفتهاند. نتیجه آنکه این کاخدروازهها دارای ساختاری متفاوت با دروازۀ شهرهای دیگر فرهنگها بودهاند و بهترتیب زمانی از پاسارگاد تا شوش و پارسه بهتدریج تحولاتی را نیز پذیرا شدهاند. مقایسۀ این کاخدروازهها و تحولات آنها نشان میدهد که این بناها با هر چه بیشتر قدرتگرفتن پادشاهی هخامنشی بهتدریج بیشتر و بر مضامین فرهنگی ایرانی تکیه کردهاند؛ چنانکه در کاخدروازۀ پاسارگاد تأثیر فرهنگ مصری و بینالنهرینی بیش از دیگر کاخدروازهها مشهود است و در مقابل کاخدروازۀ پارسه که در اوج قدرتگیری هخامنشیان ساخته شده، بدون نیاز به ارجاع به دیگر فرهنگها بر مضامین ایرانی تکیه دارد. در این کاخدروازه از سویی مبتنی بر کالبد سه درگاهی و آرایههای آن که ارجاعی است به نظریۀ کنشهای سهگانه ژرژ دومزیل نزد اقوام هند و اروپایی و از سوی دیگر با نامگذاری ویژه، دروازۀ همۀ ملتها، بر کارکرد آن تأکید شده است؛ کارکردی که بهشکلی دوپهلو از سویی به دروازهای اشاره دارد که روی به همۀ گروهها و ملتهای تحت حکومت ایرانی هخامنشی باز است و از سوی دیگر حاوی دلالتی نمادین به قدرت فراگیر حکومت هخامنشی است که همۀ گروهها و ملتها از هر نژادی را در زیر پرچم خود جای داده است.
✅ مطالعۀ کالبد کاخدروازۀ ارگهای هخامنشی با رویکرد اسطورهشناسی نو و با روش تحلیل تاریخی به کشف مضامین و مفاهیم در پس این کالبد انجامید و نشان داد کالبد و آرایههای این بناها به مضامین فرهنگی غالب در دورۀ مذکور ارجاع میدهد، مضامینی که مبتنی بر الگوهای فکری مردمان باستان یعنی اسطورهها شکل گرفتهاند.
بازنشر اطلاعات | |
![]() |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |