طاهره شیشهبری، حسین احمدی، دوره 1، شماره 1 - ( 3-1397 )
چکیده
از میان آثار تاریخی هنری دوره اسلامی، کتیبههای معماری به دلیل پیوند با فضای معماری جایگاه ویژهای یافتهاند و همواره موردتوجه متخصصان و منتقدان قرارگرفتهاند. این آثار ارزشمند با مصالح مختلف اجراشدهاند و بدون شک باگذشت زمان، دچار آسیب میشوند. موضوع حفاظت و مرمت کتیبهها همیشه از دغدغههای مهم جامعه مرمتگران بوده است چراکه باوجود برگزاری همایشها و گردهماییهای بسیار و تدوین اصول و نظریات متفاوت در زمینه مرمت، تاکنون دستورالعمل جامعی برای مرمت این دسته از آثار نوشتاری ارزشمند به دست نیامده و این موضوع باعث سردرگمی و اجرای شیوههای مختلف در برخورد با این آثار شده است. در پژوهش پیش رو به مرمتهای انجامشده در کتیبههای چند بنای شهر تاریخی یزد پرداخته بهبیاندیگر این پژوهش در پی بررسی اصول مطرح در حیطه مرمت و مبانی نظری آن است که چگونه در مرمت کتیبهها به کار گرفتهشده و با توجه به مطرح بودن مقوله خط و خوشنویسی در این دسته از آثار، اصول موجود تا چه میزان میتواند در مرمت کتیبهها کارآمد باشد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که فقدان معیار و اصول جامع برای مرمت این دسته از آثار باعث شده جامعه مرمت دچار سردرگمی شده و بعضی از مرمتها سلیقهای و گاهی بهاشتباه انجام شود. روش تحقیق در این پژوهش به شیوه تحلیلی، با استناد به منابع کتابخانهای و تحقیق میدانی است.
کتیبه بیستون، از مهمترین اسناد تاریخی جهان، به دستور داریوش بزرگ هخامنشی در قرن ششم پیش از میلاد حکاکی شده است. در سال ۱۸۴۴،.مهنری راولینسون، شرقشناس بریتانیایی، به همراه دو نفر دیگر، نام خود را بر روی این کتیبه حک کرد. درحالیکه هویت راولینسون بهطور کامل شناخته شده است، هویت دو همراه او،کاپیتان جیمز فلیکس جونزوآقای ا. هکتور، تاکنون در هالهای از ابهام قرار داشت. این مقاله با بررسی منابع تاریخی و اسناد آرشیوی، تلاش میکند به کشف هویت این دو شخصیت بپردازد. کاپیتان جونز، افسر نیروی دریایی هند و نقشهبردار مشهور، در سفرهای اکتشافی متعددی در خاورمیانه مشارکت داشت و نقش مهمی در تهیه نقشههای دقیق از مناطق مرزی ایران و عثمانی ایفا کرد. از سوی دیگر، آقای هکتور، که تنها نامش در زیر کتیبه در تمامی منابع مکتوب نامش هستر ثبت شده و هیچگونه اطلاعاتی بهجز همراهی راولینسون در رابطه با او در دسترس نیست و احتمالاً بهعنوان یک محقق یا همراه علمی در این سفر حضور داشت. این پژوهش نشان میدهد که همکاری این سه شخصیت، گامی مهم در رمزگشایی کتیبه بیستون و پیشبرد مطالعات باستانشناسی و تاریخ خاورمیانه بوده و نشاندهنده زحمات متخصصین بنام در این اقدام تاریخی و فرهنگی است.
کتیبه صخرهای که پایه اصلی شکلگیری موضوع این پژوهش است، در منطقه پیرغار، به دستور رهبران جنبش مشروطهخواهی بختیاری در روستای دهچشمه بر روی صخرهای حجاری شده است. وضعیت کنونی نگهداری این یادمان چندان مطلوب نیست؛ لذا بررسی و مطالعه دقیق این کتیبه، با توجه به ارزشهای تاریخی و فرهنگی آن، بهمنظور شناخت و حفاظت اصولی ضرورت دارد. بر اساس مطالعات توپوگرافی و میدانی، کتیبهها بر اثر جریان آبهای سطحی و یخبندان دچار فرسایش و ریختگی شدهاند. از مهمترین منابع سطحی مؤثر میتوان به تجمع برف و ریزشهای جوی در بالای کوه، وجود جریانهای فصلی روی سطوح شیبدار منتهی به آثار، و یخبندان در فصول سرد اشاره کرد که منجر به فرسایش، ریختگی و آسیبهای جدی به کتیبهها میشود. این بررسی در قالب یک پژوهش کمی و با روشی مبتنی بر مطالعات میدانی، بررسیهای محیطی و استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) انجام شده است. برای این منظور، ابتدا با استفاده از بازدیدهای میدانی و ابزارهای GIS و RS، منطقه محل استقرار کتیبهها شناسایی شد و اطلاعات بهدستآمده با توجه به جبهه و جهت آسیبها ارزیابی گردید. با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی، چگونگی تخلیه روانابها از حوزه، عملیات هیدرولوژی، نسبت ارتفاع هر حوزه، مدل رقومی ارتفاعی، شیب، جهت شیب، حوضهها، زیرحوضهها، محل خروج آبراههها و جهت جریان آب در منطقه بهدست آمد. این اطلاعات در جهت آسیبشناسی و حفاظت پیشگیرانه کتیبههای مذکور مؤثر خواهد بود.
لیلی نعمانی خیاوی، علیرضا امیری باغبادرانی، ناصر زواری، دوره 4، شماره 3 - ( 9-1400 )
چکیده
کتیبههای تاریخی، بهویژه در بناهای مذهبی و آموزشی، از نمادهای برجسته و بیبدیل میراث فرهنگی و تاریخی بهشمار میآیند. یکی از این کتیبهها، واقع در مدرسه طالبیه تبریز، نمونهای بینظیر از هنر خوشنویسی و معماری اسلامی ایران است. این آثار حجاری، با نگارش و متونی که در خود جای دادهاند، حامل پیامهایی عمیق از تاریخ، فرهنگ و وضعیت اجتماعی و سیاسی دوران خود به شمار میروند. در این مقاله، به بررسی دقیق و خوانش کتیبه سر در مدرسه طالبیه واقع در ورودی بازار سرپوشیده تبریز پرداخته میشود؛ کتیبه که به خط ثلث نگاشته شده، علاوه بر ارزشهای هنری و معماری، اطلاعات مهمی پیرامون وقفنامهها و سفارشات حکومتی آن دوران ارائه میدهند. کتیبهی مذکور که در سال ۱۲۱۶ هجری قمری به دستور حاکمان وقت تبریز و به امضای شخصیتهای برجسته تحریر شده است، حاوی مفاهیم حقوقی و دینی مهمی است که ابعاد معنوی و اجتماعی آن زمان را بازتاب میدهد. این تحقیق از دیدگاه زبانشناسی، کتیبهشناسی و تحلیل دلالات تاریخی به معرفی و تبیین پرداخته و در تلاش است تا با دیدگاه عمیق اقدامات صورت گرفته بر روی این اثر از جمله موزونسازی رنگی انجام شده، مفاهیم پیچیده آن را آشکار سازد. مهمترین سؤالات پژوهش عبارت است از: متن و نوشتههای کتیبه سردر مدرسه طالبیه تبریز چیست و راوی چه اطلاعاتی است؟ تغییرات اتفاق افتاده بر کتیبه سردر مدرسه طالبیه تبریز چیست؟ چگونگی استنساخ سنگنوشته با امکان دریافت بیشترین اطلاعات از این اثر؟ برای دستیابی به پاسخ این سؤالات، علاوه بر مطالعات تاریخی، بررسیهای میدانی، روشهای نوین مستندسازی شامل فتوگرامتری و طراحی دیجیتال متن کتیبه انجامشد که پس از انجام مراحل ذکر شده، خوانش مجدد متن کتیبه به همراه بررسی روند تغییرات آن در طول زمان به دست آمد چرا که حفظ و نگهداری این میراث فرهنگی میتواند راهگشای پژوهشهای آتی در حوزه مرمت و تاریخ هنر اسلامی باشد.
قفقاز به منطقهی میان دریای مازندران و دریای سیاه اطلاق میشود و توسط رشته کوه قفقاز به دو بخش شمالی و جنوبی تقسیم میگردد. قفقاز شمالی بخشی از کشور روسیه را دربر میگیرد و شامل هفت جمهوری خودگردان و دو ناحیه میباشد که از شرق عبارتند از جمهوریهای -۱ داغستان ۲ چچن اینگوش ۴ اوستیای شمالی -۵ کابار دینو - بالکاریا ۶- قرهچای چرکسیا آدیغیا و همچنین دو ناحیه کراسنودار و استاوروپل قفقاز جنوبی نیز شامل ۳ کشور جمهوری آذربایجان ارمنستان و گرجستان است متن ذیل رهیافت یک سفر پژوهشی به شهر دربند در جمهوری داغستان است که به منظور شناسایی و تهیه شناسنامه از کتیبههای فارسی و برخی از بناهای کتیبه دار این شهر صورت پذیرفته است. شهر کوچک و ساحلی دربند که طبق معاهده گلستان از ایران جدا گردید دارای ۱۵۰ اثر ثبتی است و حدود ۱۰۰ کتیبه فارسی فارسی پهلوی و دری از دورههای ساسانی صفوی و قاجاری دارد مسجد جمعه دربند بعد از نارین قلعه و حصار ۴۰ کیلومتری شهر مهمترین اثر میراثی در شهر دربند است که همواره مورد توجه حکومتهای منطقه ای بوده است لذا دارای کتیبههای ارزشمندی از حکومتهای مغول ترک عرب و ایرانی است. قدمت ۱۳۳۰ ساله برای مسجد و همچنین نوع معماری آن معیارهایی بوده برای ثبت این اثر ارزشمند در ذیل پرونده جهانی دربند در یونسکو.
نقش برجستهها و کتیبهها از مهمترین مستندات تاریخی هستند که به شکلی حامل روایات متنوعی اعم از جنگ، پیروزی، فتح، وقوع رویدادی خاص و یا یادواره میباشند که بهطور بیواسطه و شفاف، نمایانگر برهه خاصی از تاریخ هستند. در طول زمان بشر با دانستن خاصیت مقاومت و شکلپذیری سنگ، گزارش وقایع را به شیوههای متنوعی، بر روی این ماده ارزشمند ثبت کرده است. این فرایند بهطور ابتدایی با ترسیم نقوش ابتدایی در صخرههای طبیعی آغاز شده و سپس با هدف ثبت وقایع زمان بهصورت حجاری ادامه یافته است. در ابتدا بهصورت صخرهکند در طبیعت بکر و با خطوطی مانند میخی انجام شده و سپس با پیشرفت مهارت و ابزار، با جزئیات و هنرنمایی بیشتر، در قالب کتیبهها یا نقوشکنده تزئیناتی در آمده است. مقاله حاضر شامل استنساخ جدیدی از سنگ کتیبه سردر مجموعه مسجد و مدرسه حسن پادشاه واقع در بخش مرکزی شهر تبریز، استان آذربایجان شرقی در میدان صاحبالامر و زیرمجموعه بازار جهانی سرپوشیده است که بر بدنه سنگی مربوط به اواخر سدهی هشت ه.ق نقر شده است. بر روی این کتیبه نقوشی با خط ثلث کندهکاری شده و به سبب عوامل گوناگونی دچار آسیبهایی شده است. مهمترین سؤالات این پژوهش عبارت است از: متن و نوشتههای کتیبه سردر مجموعه حسن پادشاه تبریز چیست و راوی چه اطلاعاتی است؟ این کتیبه چه تغییراتی را از سر گذرانده است؟ استنساخ این کتیبه با هدف دریافت بیشترین اطلاعات از آن چگونه انجام میشود؟ برای دستیابی به پاسخ این سؤالات، علاوه بر مطالعات تاریخی و باستانشناسی، بررسیهای میدانی، روشهای نوین مستندسازی شامل فتوگرامتری و طراحی دیجیتال انجام شد. پس از انجام مراحل ذکر شده و خوانش متن کتیبه، روند تغییرات صورت گرفته در طول زمان بررسی و مطالعه شد.
مسئلهی پژوهش حاضر، اصالت و تاریخ اجرای کتیبهی تاریخدار در بخش میانی محراب مسجد جامع ارومیه است. در نگاه نخست، تاریخ 676 هجری قمری مندرج بر کتیبه، قدمت آن را به این دوره نسبت میدهد. با این حال، این پژوهش با طرح این پرسش اساسی آغاز میشود که آیا کتیبهی فعلی، همان کتیبهی اصلی متعلق به قرن هفتم هجری قمری است یا آنکه در دورههای متأخرتر و بر اساس یک کتیبهی قدیمیتر که احتمالاً دچار آسیب یا تخریب شده بوده، بازسازی شده است؟ هدف اصلی این پژوهش، تعیین یا رد اصالت ماده در کتیبهی تاریخدار محراب مسجد جامع ارومیه است. این مقاله با رویکردی تحلیلی- تاریخی و با بهرهگیری از مطالعات میدانی، تحلیلهای هنری و تاریخی، به واکاوی کتیبهی محراب مسجد جامع ارومیه خواهد پرداخت. در نتیجه بررسیهای میدانی و مشاهده آرایههای گچی بخشهای مختلف گنبدخانه مسجد جامع ارومیه، این نتیجه حاصل شد که کتیبه بخش میانی محراب که در سال 676 ه.ق. اجرا شده بوده، در دوره (احتمالاً) صفویه طرحبرداری و ثبت شده و در ادامه، کتیبه مورد نظر به صورت کامل تخریب شده (و احتمالاً اقداماتی در لایه زیرین مانند تکیهگاه انجام شده) و سپس همان متن اصلی که طرحبرداری شده بوده، مجدداً بر بستر گچی جدید منتقل شده و عمل گچبری انجام شده است. در واقع، تاریخ ساخت محراب همان تاریخ 676 هجری قمری است ولی کتیبه مورد بحث در دوره صفویه اجرا شده است. همچنین بخش پایانی کتیبه با موضوع سوره الفتح نیز از مرمتهای همین دوره است. نکته جالب توجه در مداخله صورت گرفته در محراب این است که متن کتیبه را عیناً بازسازی کردهاند تا تاریخ ساخت محراب و هنرمند سازنده محراب فراموش نشود. در واقع، در یک دورهای(احتمالاً صفویه) یک استادکار گچبر، کتیبه تاریخدار محراب و بخش پایانی کتیبه الفتح را با یک نوع گچ و یک نوع عملآوری و یک نوع شیوه برش اجرا کرده است که این ویژگیها، با بخش ایلخانی و بخش قاجاری متفاوت است.