200 نتیجه برای نوع مطالعه: پژوهشي
پیروز حناچی، سارا تیمورتاش،
دوره 1، شماره 1 - ( 2-1396 )
چکیده
مفهوم میراث صنعتی در اواسط قرن بیستم یعنی دورههایی که چندین و چند ساختمان صنعتی و منظر شهری ویران شد در انگلستان مطرح گردید. از آن هنگام به بعد تلاشهای متعددی در راستای شناخت آثار میراث صنعتی شکل گرفته است. سایتهای صنعتی نقطۀ عطفی در تاریخ بشریت شمرده میشوند. آنها خاطرات روزهایی را در بر دارند که هم موجب پیشرفت و هم مایۀ رنجش بوده و در عین حال نمادی از امید به زندگی بهتر هستند. بناهای صنعتی توسعۀ فناوری کشورها را از طریق معماریشان نشان میدهند و ارزشهای اجتماعی و فرهنگی زمان خود را نمایان می سازند.
از دست رفتن کاربری صنعتی در دل شهرها و عدم توفیق اجتماعی آن، این مجموعهها را به سرعت به فرمان تخریب میسپارد. انتقال روحیه کار و فعالیت و سبکی از معماری که متعلق به تجربیات جهانی است، لزوم حفظ و مطالعۀ این آثار را تشدید مینماید. اینجاست که دانستن چگونگی حفاظت از بناهایی که دیگر قادر به تأمین آیندهی خود نیستند اهمیت مییابد. عدم تأمین آینده به دلیل کاهش نیاز به این بناها به وجود آمده و نتیجۀ آن ایجاد محیطی متروک و ناامن است که به ظهور و پرورش جوامعی ناسالم دامن میزند. تغییرکاربری تطبیقی بنایی موجود و تاریخی و افزودن بنایی جدید به آن، حرکت، سرزندگی و تنوع بصری میآفریند، در عین اینکه شخصیت مجموعه حفظ میگردد. مقیاس عظیم کارخانه، تکرار ریتمیک آن، طول آن که به بینهایت اشاره میکند و حتی رنگهای غمانگیز بنا، به هنگام جستجوی یک طراحی اصیل برای استفاده مجدد از آن یک موضوع کلیدی است.
داود آقاعلی گل، پروین اولیایی، محمود مرادی، محمد لامعیرشتی،
دوره 1، شماره 1 - ( 2-1396 )
چکیده
در بررسی تکنولوژی ساخت و محل تولید اشیای تاریخی و همچنین پیشنهاد و تدوین راهکارهای حفاظتی و مرمت این آثار، داشتن اطلاعات کافی از نمونۀ مورد بررسی ضروری است. اطلاعات مورد نیاز بسته به نوع نمونه و اشیای تاریخی متفاوت است. تعیین و اندازهگیری دقیق ترکیب عنصری و مواد سازنده این اشیاء یکی از اطلاعات ضروری است که امروزه با استفاده از علوم و فنون آزمایشگاهی مدرن قابل دستیابی است. در این مقاله، برخی از نتایج به دست آمده از بررسی نمونههای مختلف تاریخی و فرهنگی که در چند سال اخیر با استفاده از باریکۀ یونی میکرونی در آزمایشگاه واندوگراف پژوهشگاه علوم و فنون هستهای مورد مطالعه و پژوهش قرار گرفتهاند، ارائه شده است. بررسی سفالهای مینایی نقاشی شده جهت تعیین رنگدانههای مختلف به کاررفته در آن، تعیین ضخامت و خلوص لایههای طلاکاری شده در سفالهای مینایی زراندود، بررسی و تعیین عامل درخشندگی در نقاشیهای دیواری یک مکان تاریخی، بررسی علل خوردگی و تخریب یک نسخه از دستنوشتههای قدیمی، تعیین خلوص و عیار سکههای برنزی الیمایی، و همچنین بررسی و تعیین نوع شیشههای تاریخی ایرانی از جمله مواردی است که در این مقاله به آنها اشاره خواهد شد. نتایج حاصل از این آنالیزها و تعیین مواد تشکیل دهندۀ آنها در مطالعۀ تکنیک ساخت و فنشناسی، بررسی اصالت نمونهها، و نهایتاً حفاظت این آثار تاریخی کمک قابل توجهی خواهد کرد.
حمیدرضا بخشندهفرد، صدیقه طاهریبَجگان،
دوره 1، شماره 1 - ( 2-1396 )
چکیده
اشیای مطالعه شده در این پژوهش دو خنجر مفرغی متعلق به محوطۀ باستانشناسی گَروی منسوب به اواخر عصر مفرغ و اوایل عصر آهن هستند که فاقد تزییناتاند و خوردگی و اکسیدشدگی روی سطحشان هوید است. هدف این پژوهش مطالعۀ فنشناسیِ اشیای مذکور از طریق انجام مطالعات تطبیقی و باستانشناسی به روش کتابخانهای و انجام مطالعات فنشناسی و آسیبشناسی به روش آزمایشگاهی (شیمیتر، رادیوگرافی، متالوگرافی، و آنالیز عنصری مغز فلزی توسط میکروسکوپ الکترونی روبشی (SEM) به منظور شناسایی فلز و تکنیک ساخت آن است. پس از مطالعه و انجام آزمایشهای ذکرشده، جنس این اشیاء از مفرغ، تکنیکِ ساختشان ریختهگری و چکشکاری، و متعلق به دورۀ عصر آهن تشخیص داده شد.
امید عودباشی،
دوره 1، شماره 1 - ( 2-1396 )
چکیده
امروزه ارزیابی و مدیریت بحران در مجموعههای تاریخی ـ فرهنگی یکی از موضوعات مهم در پژوهشهای حوزۀ حفاظت پیشگیرانه است. در سالیان گذشته روشها و دیدگاههای نسبتاً متنوعی در زمینۀ ارزیابی و مدیریت بحران در مجموعهها و محوطههای باستانی مطالعه و استفاده شدهاند و نتایج جالب توجهی از این پژوهشها منتشر شده است. یکی از انواع مجموعههای موزهای باستانی، مجموعۀ اشیای فلزی هستند که ممکن است در کاوشهای باستانشناسی کشف شوند. در این پژوهش، استفاده ار رهیافت ارزیابی بحران جهت تخمین شرایط حفاظتی در مجموعههای برنزی باستانی مورد توجه قرار گرفته است. این رهیافت بر روی وقوع خوردگی فعال (بیماری برنز) و عوامل مؤثر بر آن در زمان دفن و پس از حفاری متمرکز شده است. بر این اساس، نتایج حاصل از مطالعات آزمایشگاهی بر اساس یک سیستم مطالعاتی از پیش انجام شده (سیستم فلز ـ محیط ـ خوردگی) شامل شناسایی ماهیت خاک، شناخت مکانیزم خوردگی و اثر آنها بر شرایط حفاظتی اشیای برنزی مورد توجه قرار گرفته است. به همین منظور، دو مجموعۀ برنزی به دست آمده از کاوش محوطههای هفت تپۀ خوزستان و سنگتراشان لرستان مطالعه و بررسی شدهاند. در پژوهش حاضر به ارزیابی شرایط در دو مجموعه اشیای برنزی پرداخته شده که شامل شناخت مخاطرات و عوامل آسیبرسان به اشیای برنزی در هنگام حفاری، نگهداری و حفاظت از آنها و ارزیابی بحران بر اساس خوردگی فعال در دو مجموعه است. در نهایت شرایط حفاظتی و وضعیت حفاری و نگهداری اشیای دو مجموعه با توجه به ماهیت و وضعیت فرایند خوردگی رخداده در آنها و بر اساس نتایج حاصل از ارزیابی بحران در محیط موزه و خاک بررسی و تحلیل شده است.
نیما نظافتی، مرتضی حصاری،
دوره 1، شماره 1 - ( 2-1396 )
چکیده
محوطۀ باستانی چیاسبز در حاشیۀ رودخانۀ سیمره و در بخش مرکزی رشتهکوه زاگرس واقع شده است. این محوطه از معدود مجموعههای عصر نوسنگی بیسفال اواخر هزارۀ هشتم پیش از میلاد در زاگرس است که طی کاوشهای نجاتبخشی سد سیمره مورد بررسی قرار گرفت. طی حفاری باستانشناسی این محوطه، تعداد زیادی سنگ مادر فشنگی متعلق به دورۀ نوسنگی به دست آمد که بخشی از آنها با روش پراش پرتو ایکس مطالعه شدند. بر اساس این مطالعات اغلب سنگهای به کارگرفته شدۀ دارای ترکیب کانیشناسی مشابه و همگنی هستند. برای تأمین مادۀ خام مورد نیاز در تولید این سنگ مادرها نیز از منابع محلی استفاده شده است. در این مورد به نظر میرسد قلوههای سیلیسیِ سازندِ امیران که در بستر رودخانه و آبراهههای منطقه نیز یافت میشوند، منبع اصلی مادۀ خام مورد نیاز بودهاند.
پرستو نعیمیطرئی، شیبا خدیر،
دوره 1، شماره 1 - ( 2-1396 )
چکیده
به علت سازوکار پیچیدۀ خوردگیِ آثار برنزی، توضیح ساختار مختلف لایههای خوردگی در این آثار تنها در سطوح میکروسکوپی امکانپذیر است. زمانیکه شیء برنزی خورده میشود، معمولاً اکسید مس I، اولین لایۀ خوردگی بر سطح آثار برنزی [به ویژه آثار] مکشوفه از محوطههای تاریخی است. لیکن بسته به شرایط محیطی، صورتهای مختلفی از لایههای خوردگیِ اکسیدیِ غنی از قلع یا مس شکل میگیرد که در میزان مقاومت آثار در برابر خوردگی مؤثر است. شناسایی ترکیبات اکسیدی قلع یا ترکیبی از محصولات قلع ـ مس با استفاده از شیوههای تجزیۀ دستگاهیِ معمول ساده نیست. با این وجود در پژوهش صورتگرفته با استفاده از قابلیت میکروسکوپ نوری در به تصویر کشیدن رنگیِ محصولات خوردگی با استفاده از نور قطبیده، روند شکلگیری اکسیدهای مس و قلع نمونههایی از آثار برنزی مکشوفه از محوطههای مختلف ایران بررسی شده و در برخی موارد از شیوۀ میکروسکوپی روبش الکترون مجهز به سیستم تجزیۀ عنصری (SEM-EDX) جهت تکمیل روند شناسایی لایههای اکسیدی استفاده شده است. با توجه به نتایج به دستآمده، شناسایی شواهدی از اختلاف توزیع مس و قلع در ریزساختار حاصل از جدایشهای ماکروسکوپی و میکروسکوپی، تشکیل محلول جامد مس در کنار مخلوط یوتکتیک مس ـ اکسید مس در حین مراحل انجماد، وجود آخالهای اکسیدی مس در ریزساختار فلز، حرکت لایۀ غنی از قلع از میان لایۀ اکسیدی مس، شکل گیری لایه های ساندویچی اکسید مس ـ اکسید قلع، حل شدن انتخابی قلع در لایههای خارجی، پدیدۀ جدایش مس از لایههای خوردگی و تغلیظ قلع در مرکز نمونه و در نهایت روند رشد معمول لایۀ اکسیدی مس و یا تخریب آن تحت شرایط خاص در نمونۀ آثار برنزی انتخابی با استفاده از تصاویر میکروسکوپی مطالعه شده است. نتایج مذکور تأییدی بر قابلیت شیوههای میکروسکوپی در مطالعۀ لایههای اکسیدی آثار برنزی است.
منیژه هادیاندهکردی، عبدالرسول وطندوست، کریستف هرم، استفان سایمون،
دوره 1، شماره 1 - ( 2-1396 )
چکیده
خطرات ناشی از گاز ازون برای آثار تاریخی و هنری، همچنین محدودیتهای دسترسی و غیر قابل استفاده بودن دستگاههای سنجش گاز ازون در کلیۀ محیطهای موزهای، نیاز به ابزار پایش ساده، مقرون به صرفه، و قابل استفاده در موزه برای سنجش این گاز را دوچندان کرده است. از سوی دیگر الاستومرها موادی پلیمری با واکنشپذیری بالا نسبت به گاز ازون هستند و در این میان لاتکس که از الاستومرهای طبیعی محسوب میشود، بیشترین حساسیت را نسبت به این آلایندۀ گازی دارد. همین امر موجب شده است که این ماده به عنوان دُزیمتر گاز ازون مورد توجه قرار گیرد.
در این تحقیق به منظور دستیابی به دزیمتر ازون، اثر این گاز بر روی نوارهای لاتکسِ تهیه شده در شرایط مصنوعی مورد بررسی قرار گرفت. برای این کار از یک محفظۀ کهنگیِ مجهز به ژنراتور گاز ازون استفاده شد. از آنجا که اکسایش نوارهای لاتکس در محیط میتواند تحت اثر پرتوهای UV نیز اتفاق بیفتد، برای بررسی این فرایند و در مقایسه با گاز ازون نمونههای آزمایشی با استفاده از لامپ UV با طول موج 254 و 366 (nm) نیز کهنه شدند. کلیۀ بررسیهای فوق در درجۀ حرارت oC 24 و 40% رطوبت نسبی انجام شد. نوارهای لاتکسِ دستنخورده و کهنه شده با استفاده از روش طیفسنجی ATR-FT-IR و میکروسکوپ دیجیتال مورد ارزیابی قرار گرفتند.
نتایج مطالعات انجامشده نشان میدهد که اثر اکسیدکنندگی گاز ازون و اکسایش پرتوهای UV بر روی نوارهای لاتکس متفاوت و قابل تمیز هستند. از سوی دیگر با انجام کالیبراسیون نوارهای لاتکس میتوان غلظت گاز ازون را در محیط تخمین زد. برای راستیآزمایی غلظت گاز ازونِ حاصل از نوارهای لاتکس در محیط موزه از دستگاه سنجش گاز ازون استفاده شد و نتایج مورد تأیید قرار گرفت.
یاسین صدقی، سید محمدامین امامی، نصیر اسکندری دامنه،
دوره 1، شماره 1 - ( 3-1397 )
چکیده
در پژوهش حاضر سعی شده است تا با بررسی و مطالعه هفت قطعه از سفالینههای فرهنگ علیآباد (هزاره چهارم پ.م.) محوطهی مختارآباد شهداد به بررسی و مطالعهی شباهتها و تفاوتهای ساختاری و کانیشناسی آنها، شناخت مواد خام و مصرفی و درنهایت منشأ و فن ساخت آنها پی برد. برای این منظور از روشهای مطالعه مقطع نازک پتروگرافی و پراش پرتو ایکس استفادهشده است. تمامی سفالها دارای پتروفابریک مشابه و رسی ریزبلور همگن هستند. سفالها از منظر کانیشناسی دارای دانههای مشابه قطعات کوارتز خردشده با لبههای تیز، پلاژیوکلاز با ماکلهای پلیسنتتیک و فلدسپات، مسکویت با دانههای ریز، دانههای کربناته و آهکی هستند. با توجه به تشابه تمامی سفالها باهم که دارای منشأیی واحد بوده، با مقایسه با رخنمونهای زمینشناسی منطقه میتوان منشأ بومی و محلی آنها را مورد تأیید و تصدیق قرار داد.
نجمه خاتون میری، الهام حیدریکرباسکی،
دوره 1، شماره 1 - ( 3-1397 )
چکیده
شهر سوختهی سیستان یکی از کلیدیترین و مهمترین محوطههای واقع در جنوب شرق ایران بوده که آغاز استقرار در این محوطه همزمان با عصر مفرغ (3200 ق.م) است. این محوطه با مساحتی در حدود 151 هکتار، که 120 هکتار آن دارای آثار و بقایای مادی و فرهنگی بوده، متشکل از سه بخش اصلی منطقه بزرگ مرکزی، منطقه صنعتی و منطقه گورستان است. نتایج حاصل از کاوشهای مختلف نشاندهندهی چهار دوره فرهنگی- استقراری (I-IV) در این منطقه است که به یازده فاز تقسیمشده است. سفال بهعنوان بیشترین و فراوانترین دادهی فرهنگی- تاریخی است که در اکثر محوطههای باستانی جنوب شرق ازجمله شهر سوخته نیز بهدستآمده که از اهمیت بالایی در مطالعات باستانشناسی برخوردار است و تنها شیء باستانی است که طی هزاران سال بدون تغییرات عمیقی به دست ما رسیده است. باستانشناسان بر این باورند که بیشتر سفالهای بهدستآمده، در شهر سوخته و در کارگاههای محوطههای اقماری آن ساختهشدهاند که برای سنجش این فرضیه، پژوهش حاضر بر اساس مطالعات آزمایشگاهی همچون مطالعهی مقاطع نازک پتروگرافی با استفاده از میکروسکوپ پلاریزان (OPM) و پراش پرتوی ایکس به روش پودری (XRPD) بر روی سه نمونه از سفالهای نخودی شهر سوخته بهدستآمده از گور شمارهی 8525 NFB انجام شد، که بر اساس نتایج آزمایشهای موجود و تطبیق آن با زمینشناسی منطقه موردمطالعه مشخص شد که سفالهای نخودی این محوطه بومی میباشند. همچنین بر اساس مطالعه ساختارشناسی و وجود دانههای کلسیت دمای پخت 800 درجه سانتیگراد و برای نمونههای دیگر میتوان دمای حدود 900 درجه سانتیگراد را پیشنهاد داد.
مصطفی کریمیفرد، مهدی رازانی،
دوره 1، شماره 1 - ( 3-1397 )
چکیده
هنر گچبری ازجمله هنرهای شاخص و پیشرفته ایران در ادوار گذشته در قالب روشهای فنی مختلف بوده است. با توجه به ماهیت گچ و همچنین عوامل محیطی و انسانی که باعث از بین رفتن آثار گچی تاریخی میگردند حفاظت و مرمت آنها در قالب بازسازی روشهای فنی فراموششده و یا کمتر مورداستفاده کنونی در راستای نگهداری و انتقال میراث فرهنگی گذشته به نسل بعدی ضرورت دارد. در همین راستا میتوان به آرایههای گچبری مشبک اشاره نمود که درواقع تزئیناتی هستند که بدون بستر به شیوه میانتهی اجرا میشوند، این شیوه تزئینی در مناطق مرکزی ایران بهویژه در خانههای کاشان بهصورت روزنهای مشبک با شیشههای رنگی بیشتر به چشم میخورد. ازلحاظ فن ساخت و شگردهای اجرایی میتوان گفت: این تزئین با گچ اندازی بر روی یک تکیهگاه موقت اجرا میشود و پس از برداشتن تکیهگاه، نقوش بریدهشده از پشت با شیشههای رنگی کامل میشوند. در همین راستا در این مقاله باهدف بازسازی یکی از روزنههای مشبک گچی خانه عباسیان کاشان شیوه ساخت و مراحل بازآفرینی آن باز تکرار اجراشده است محتوای پژوهش پیش رو درواقع شرحی بر چگونگی اجرا عملیات فنی بازسازی و مرمت یکی از روزنهای مشبک گچی با شیشههای رنگی در خانه عباسیان کاشان است،که بهصورت تجربی و میدانی با استفاده از تحلیلهای فنی انجامشده است.
رقیه موحدیمهرآبادی، رضا وحیدزاده،
دوره 1، شماره 2 - ( 7-1396 )
چکیده
بقعه شاهحمزه واقع در شهر قم، از بناهای دوره صفوی است. ایوان شرقی این بنا در دوره قاجار با کاشیهای سفید و آبی تزئین شده است. هدف این مقاله، معرفی بنای تاریخی شاهحمزه و معرفی تزئینات آن است. در این راستا یک نمونه کاشی سفید و آبی بنا با مطالعات کتابخانهای، روشهای میکروسکوپ نوری، دیجیتالی و روشهای دستگاه SEM-EDX و XRD مورد بررسی فنشناسی قرار گرفت. براساس بررسیهای انجامشده لایه رنگ بهطور مستقیم و بدون لایه تدارکاتی روی بدنه سنگی اجرا شده و سپس لایه شیشهای روی آن کشیده شده است.
غلامرضا رحمانی، عبدالغفار ابوالحسینی شهرنوی، پیمان افسر،
دوره 1، شماره 2 - ( 7-1396 )
چکیده
بخش مهمی از آرشیو کتابخانهها و موزههای تاریخی هر کشور را آثار کاغذی تشکیل میدهند و عوامل مختلفی میتوانند سبب تخریب آنها شوند. عوامل مخرب شیمیایی از قبیل اکسیداسیون و اثرات هیدرولیز اسیدی کاغذ همواره از چالشهای بزرگ مرمتگران و محققان این حوزه است. از موثرترین و جدیدترین روشها برای کاهش سرعت تخریب، استفاده از نانوفناوری میباشد. در این پژوهش سعی شده از نانوچندسازههای اکسیدهای روی و تیتانیوم جهت توقف اکسیداسیون استفاده شود. برای این منظور نانوچندسازه اکسیدروی/ اکسیدتیتانیوم و همچنین ترکیب پلیمری نشاسته کاتیونی به کار گرفته شد. در این روش علاوه بر توقف اکسیداسیون، به طور همزمان و در یک مرحله، اسیدزدایی و استحکام بخشی نیز انجام میگیرد. در نتیجه با این روش میتوان چند مرحله مرمت را در یک مرحله خلاصه کرد که هم در مصرف ماده و هم زمان صرفهجویی میشود و احتمال آسیب به اثر به حداقل میرسد. برای انجام این پژوهش روشهای مختلف آنالیز دستگاهی از قبیل طیف سنجی مادونقرمز، تصاویر میکروسکوپ الکترونی، سنجش مقاومت کششی کاغذ و پیرسازی تسریع شده حرارتی جهت بررسی خواص شیمیایی و فیزیکی استفاده شد. نتایج نشان دادند که نمونه با پوشش نانوچندسازه اکسیدتیتانیوم/اکسیدروی/ نشاستهکاتیونی بهعنوان آنتیاکسیدانت مورد تأیید بوده و در مقایسه با نمونههای پوشاندهشده با نانوچندسازه اکسیدتیتانیوم/اکسیدروی یا نشاسته کاتیونی به تنهایی عملکرد بهتری داشته است.
نجمه خاتون میری، کاوه بهرامزاده، داوود اسدالله وشعالی،
دوره 1، شماره 2 - ( 7-1396 )
چکیده
ماندانا طیبی،
دوره 1، شماره 2 - ( 7-1396 )
چکیده
آثار باستانی نمایندگان فرهنگ و تمدن گذشته و حامل اطلاعات ارزشمندی درباره زندگی روزمره، باورها، فناوری و روابط اجتماعی آن دوران هستند. با پیشرفت فناوری، ابزارها و روشهای نوینی برای بررسی و تحلیل این آثار پدید آمدهاند و میتوانند اطلاعات جدیدی درباره جنبههای ناشناخته آنها فراهم کنند. رصد خُرد با بررسی دقیق و نظاممند وضعیت آثار و استفاده از روشهای نوآورانه، بهعنوان یک روش علمی، نقشی کلیدی در حفاظت و مرمت اشیاء فرهنگی و تاریخی دارد. این مقاله مروری است بر برخی از روشهای مختلف رصد خرد؛ مانند مطالعات میکروسکوپی، تصویربرداری با وضوح بالا، اسکن سهبعدی و تحلیل طیفسنجی و نشان میدهد که چگونه این فناوریها به درک عمیقتر از شرایط اولیه مواد و الگوهای تخریب کمک میکنند. همچنین، مطالعات موردی ارائهشده کاربردهای موفق رصد خُرد در زمینههای مختلف را نشان میدهند و تنوع و اثربخشی آن را در مواجهه با چالشهای خاص در حفاظت و مرمت اشیاء شکننده و ارزشمند برجسته میسازند.
محمد مرتضوی، احمد صالحیکاخکی، محمدعلی گلعذار، حسن طلایی،
دوره 1، شماره 2 - ( 4-1396 )
چکیده
یکی از واژههای بسیار مورد استفاده در متون مربوط به حفاظت و مرمت اشیاء فرهنگی- تاریخی بهویژه در مباحث مربوط به آثار فلزی، پاتین است. اگرچه این کلمه در مورد سایر آثار تاریخی از قبیل نقاشی و سنگ نیز بهکار میرود، اما کاربرد گسترده این واژه در حوزه آثار برنزی تاریخی اهمیت درک صحیحی از آن را، در این مورد میطلبد. از دیدگاه آسیبشناسانه، پاتین به عنوان محصول تخریب در آثار برنزی میتواند سبب تغییر در جنبههای مادی و غیرمادی اثر شود. از سوی دیگر، جنبههایی از ارزش مانند قدمت و زیبایی را برای اثر به همراه دارد و درعین حال به عنوان راهنما و معیاری در حفاظت و مرمت مورد توجه است. در این میان، عدم وجود تعریف جامع و مانع از این واژه، کار حفاظت و مرمت آثار برنزی را با پیچیدگیهایی مواجه میکند. از این رو در این مقاله با بررسی و مطالعه منابع مختلف، نقاط ابهام و همچنین اشتراکات موجود در برداشت از این واژه مشخص گردیده است. سپس این واژه در ارتباط با ویژگیهای ساختاری و اشکال مختلف خوردگی مورد بازبینی قرار گرفته و نواقص تعاریف موجود استخراج شده است. علاوه بر این ویژگیهای غیرمادی و ارزشمند در ارتباط با پاتین در آثار برنزی تاریخی مشخص گردیده و جنبههای کاربردی آن در ارتباط با اصول و مبانی نظری ارزیابی شده است. در این زمینه سردرگمیهای ناشی از کاربرد این واژه در حفاظت و مرمت اشیاء برنزی تاریخی مطرح شده است. در پایان، با توجه به ویژگیهای خاص خوردگی در آثار برنزی تاریخی، استفاده از عبارت سطح اصلی به عنوان یکی از راهکارها برای برونرفت از این مشکل مورد بررسی قرارگرفته است.
سامان ترابی،
دوره 1، شماره 2 - ( 4-1396 )
چکیده
مطالعه و بررسی دیوارنگارههای ایرانی با توجه به قدمت و ارزش بصری و هنریشان، همواره مورد توجه پژوهشگران و تاریخدانان هنر بوده است. زمانیکه موضوع نقاشی ایرانی مطرح میشود، تصاویر موجود بر نسخ خطی و مرقعات به اذهان خطور میکند. اما نباید فراموش کرد که هنرمندان ایرانی از دیرباز در زمینههای گوناگون هنر تصویری و تزئینی فعالیت داشتهاند. شواهد گویای آن است که هنر دیوارنگاری بسیار کهنتر از سنت تصویرگری کتاب بوده است. در دوران کهن، دیوارنگاری بیشترین اهمیت را در میان انواع هنرهای تصویری داشته است. هر چند در خلال چهار قرن حکومت مغولان بر ایران اهمیت آن در مقایسه با تصویرگری کتاب بسیار کاهش یافت. تا اینکه در دوره صفویان این هنر تصویری مجدداً مورد توجه قرار گرفته و نمونههایی از آنها را میتوان در کاخهای سلطنتی که از این دوران باقی مانده است، مشاهده کرد. همانطور که اشاره شد، در دوره حکومت مغولان اهمیت دیوارنگارهها در مقایسه با تصویرگری کتاب بسیار کاهش یافت و با وجود آثار با ارزش نگارگری، دیوارنگارههای اندکی باقی مانده است. نقاشیهای موجود در چلهخانه بقعه پیربکران از معدود نمونههای تصویری بهجای مانده از این دوران است و دارای طرحها و نقوشی کاملاً مشابه با مینیاتورهای مکاتب این دوره میباشد. همچنین دارای تفاوتهای چشمگیری با دیوارنگارههای صفوی از لحاظ نوع ترکیببندی، رنگهای بهکار رفته و طراحی نقوش است. از این رو لازم است علاوه بر مطالعه بر روی عناصر تصویری و مقایسه آنها با مینیاتورهای بهجای مانده از این دوره، مسائل تکنیکی و شیوه اجرا و مواد و مصالح بهکار رفته در این اثر با ارزش هنری و تاریخی بررسی شود. در این مقاله سعی شده تا حد توان و امکانات به شناخت هر چه بیشتر اثر از لحاظ مطالعات تطبیقی- تاریخی و فنشناسی پرداخته شود. برای این منظر به کمک روشهای آزمایشگاهی، انواع رنگهای بهکاررفته در این اثر و چگونگی اجرای آنها مورد بررسی قرار گرفتند. با این حال به دلیل محدودیت در نمونهبرداری از این اثر بسیار نفیس و منحصربهفرد در زمینه شناخت مواد و مصالح بهکاررفته در اجرای تزئینات این مقاله، دارای کمبود و نواقصی است که امید است در مراحل بعدی مطالعات و پژوهشها برطرف شود.
صوله شادکام، علیرضا روابی،
دوره 1، شماره 2 - ( 4-1396 )
چکیده
حفاظت و مرمت آثار تاریخی و فرهنگی در ایران، بهتدریج جایگاه خویش را در میان علوم مختلف پیدا میکند. در این میان حفاظت و مرمت آثار چوبی مبحثی است که تاکنون بهدرستی به آن پرداخته نشده است. درمان آثار آسیبدیده از نظر مکانیکی، شیمیایی و عوامل بیولوژیک، باید با مطالعه قبلی بر روی آثار انجام شود تا از تأثیر عوامل مخرب کاسته شود. مسجدجامع شهر گرگان از جمله بناهای تاریخی دوران اسلامی است که دارای تزئینات و آثار ارزشمندی است و منبر چوبی تاریخی آن نمونهای از این موارد است. این منبر بر اساس اسناد برجایمانده از آثار با ارزش دوره تیموری است که دارای تزئیناتی همچون گرهچینی و منبتکاری است که ارزش این منبر را دوچندان نموده است. اهداف اصلی این پژوهش حول محور فنشناسی منبر مسجد، ساختار فیزیکی و شیمیایی مواد و مصالح بهکار رفته در آن بوده است. برای نیل به این اهداف از روش مستندنگاری، بررسیهای میکروسکوپی و آنالیز طیفسنجی فروسرخ تبدیل فوریهFTIR) ( استفاده شده است.
حامد یونسی، بهاره یونسی،
دوره 1، شماره 2 - ( 4-1396 )
چکیده
سازهای موسیقی بهعنوان بخشی از میراث فرهنگی و تاریخی، نه تنها دارای ارزشهای هنری و زیباییشناختی هستند، بلکه جنبههای علمی، فنی و موسیقایی آنها نیز از اهمیت بالایی برخوردار است. با توجه به ماهیت اجرایی موسیقی، ابزار و آلات موسیقی در معرض فرسایش و زوال قرار دارند و حفاظت و مرمت آنها چالشهای منحصربهفردی را به همراه دارد. برخلاف بسیاری از آثار تاریخی که تنها بهمنظور حفظ ساختار فیزیکی و جلوگیری از فرسایش، مرمت میشوند، مرمت سازهای موسیقی علاوه بر حفظ هویت فرهنگی و تاریخی، باید مفاهیم زیباییشناختی صوتی اثر را نیز در نظر گیرد. هرگونه مداخله در این سازها باید بهگونهای انجام شود که اصالت صوتی و ساختاری آنها تحت تأثیر منفی قرار نگیرد. در برخی موارد، بهدلیل حساسیت بالای سازهای تاریخی و احتمال آسیبهای فیزیکی حین مطالعات و بررسیها، پژوهشگران به بازتولید نمونههای مشابه روی آوردهاند. این امر، مستلزم دانش دقیق از فنشناسی سازها و تکنیکهای ساخت آنها در دورههای تاریخی مختلف است. در این پژوهش، ابتدا به معرفی و طبقهبندی تاریخی سازها پرداخته شده و سپس ویژگیهای ساختاری هر گروه بررسی شده است. در ادامه، راهکارهای مطالعاتی متناسب با ویژگیهای هر گروه تاریخی ارائه و مبانی نظری حفاظت و مرمت سازهای موسیقی تدوین شده است. نتایج این پژوهش نشان میدهد که فرایند مرمت سازهای تاریخی بهدلیل تنوع ساختاری و آکوستیکی آنها، نیازمند رویکردهای متفاوت و آگاهی عمیق از ویژگیهای فیزیکی و صوتی هر ساز است. از اینرو، مرمتگران باید پیش از هرگونه مداخله، شناخت جامعی از ابعاد آکوستیکی و مواد سازنده سازها داشته باشند تا بهتوانند تعادل میان حفاظت فیزیکی، بازتولید صوتی و حفظ اصالت فرهنگی را برقرار کنند.
حمیدرضا بخشندهفرد،
دوره 1، شماره 2 - ( 4-1396 )
چکیده
دانش مرمت، علمی میان رشتهای است که میتوان بخش عمدهای از آن را مرهون سایر علوم دانست. از جمله این علوم میتوان به روشهای الکتروشیمیایی اشاره نمود. روشهای الکتروشیمیایی نقش مهمی در زمینههای مختلف حفاظت و مرمت اشیاء تاریخی دارند. بهطور اجمالی حوزه کاربرد روشهای الکتروشیمیایی در حفاظت و مرمت را میتوان به شناسایی و بررسی مواد متشکله موجود در اثر تاریخی، روشهای مرمت و پاکسازی و بررسیهای شرایط محیطی در محلهای نمایش موزهها و انبارهای نگهداری اشیاء تاریخی تقسیمبندی نمود:
شناسایی و بررسی مواد متشکله: شناسایی اجزاء متشکله در آثار هنری و باستانشناسی یک امر مهم در بررسیهای علمی است. برخی از این اشیاء ترکیبی هستند. همچنین برخی اشیاء غیرهمگن و برخی همگناند و بعضاً با مقادیر متنابهی مواد دیگر همراهند. برای مثال مواد تدارکاتی، رنگ و رنگدانه و غیره. در نگاه اول احتمالاً بهنظر میرسد روشهای الکتروشیمیایی بهتواند بدون آسیبرسانی به اثر این وظیفه را انجام دهد؛ اما باید بررسیهای بیشتری در این زمینه انجام شود.
روشهای مرمت و پاکسازی: الکتروشیمی بیش از یک قرن در درمان آثار تاریخی فلزی مورد استفاده قرار میگیرد. از این روشها در درمان آثار میتوان استفاده نمود، شاید کمال مطلوب آن است که این روش قادر به معکوس کردن روند خوردگی در ترکیبات یونی شود؛ اما در کاربرد این روش، نسبت به وضعیت اثر، اولویت برای درمان ممکن است به سمت استحکامبخشی، تثبیت و یا پاکسازی اثر تاریخی باشد.
بررسیهای شرایط محیطی: همواره دانشمندان و محققین در حال بررسی و ارزیابی شرایط آسیبرسان در محیطهای موزهای هستند. زیرا آلایندهها در مقیاس خیلی کم میتوانند یکی از مهمترین عوامل برای تخریب آثار تاریخی باشند که تعیین و شناسایی آنها به لحاظ حساسیت و هزینه بالا اغلب دور از دسترس است. بهعلاوه روشهای معمول منجر به شناسایی آلایندهها در میزان کم (یک قسمت در بیلیون) میشود که بهسختی میتوان میزان آسیبرسانی آنها را تعیین کرد. زیرا اثرات سینرژیسم Synergy) (و همافزایی این ترکیبات در مخلوط شدن با یکدیگر و اثرات سطحی آنها بر اشیاء تاریخی را نمیتوان بهدرستی محاسبه کرد. آیا میتوان به کمک روشهای الکتروشیمی به عنوان یک ابزار سنجش برای بررسی شرایط موزهای استفاده کرد.
در این مقاله بهطور کلی نقش و اهمیت، نقاط ضعف و قدرت روشهای الکتروشیمیایی در موارد فوقالذکر در حوزه حفاظت و مرمت اشیاء تاریخی پرداخته می شود. هدف از این مقاله رویکردی جدید به کاربرد شیوههای الکتروشیمیایی و مزیتها و معایب آن در مرمت و حفاظت آثار تاریخی است.
نرگس افضلیپور،
دوره 1، شماره 2 - ( 4-1396 )
چکیده
پارشمن معمولاً از پوست بز، گوسفند و یا آهو بهدست میآید و یکی از مواد خیلی رایج برای گنجینههای دستنویس و انواع وسایل مختلف هنری است. از کلاژن، مقداری کراتین، الاستین و مقدار بسیار کمی آلبومین و گلبولین تشکیل شده است. در کل میتوان گفت مقوله چرم، یک ماده مجزا نیست بلکه گروهی از مواد بههم مرتبط با بسیاری خصوصیات مشترک است. در محصولاتِ تهیه شده از پوست؛ مثل پوستخام (دباغی نشده)، پارشمن (کاغذپوستی) و خز پوست، چرم و غیره، بسیاری از این خصوصیات را به اشتراک دارند.
با توجه به حساس بودن این اشیاء، در ابتدای عملیات حفاظت و مرمت پارشمن لازم است تا آزمایش تحمل و میزان حلالیت برای کاغذپوست، چسبهای بهکار رفته در صحافی و مرمتهای قدیمی، مرکب و رنگدانهها نسبت به حلالهایی که برای پاکسازی، لکهگیری، برداشتن مرمتها و الحاقات قدیمی بهکار میروند، انجام شود. زیرا کلیه موادی که بهکار میروند، ممکن است هر کدام تأثیر خاصی روی ساختار آن داشته باشند.
در تحقیق پیشرو، مطالعات ساختاری پوست و نحوه فناوری پارشمن مورد بررسی قرار گرفته است. آسیبها و عوامل آسیبرسان مطالعه و نرمکنندهها، چسبها و استحکامبخشهای مورد استفاده، با توجه به منابع موجود بررسی شد. سعی بر این شده است؛ با توجه به آخرین روشهای موجود در این زمینه، روشهای مرمت و بازسازی پارشمن، گردآوری شود. امید به اینکه، شروع تحقیقاتی نظیر این مقاله، زمینهساز تحقیقات وسیعتر و کاملتری در این راستا شود.