مفهوم میراث صنعتی در اواسط قرن بیستم یعنی دورههایی که چندین و چند ساختمان صنعتی و منظر شهری ویران شد در انگلستان مطرح گردید. از آن هنگام به بعد تلاشهای متعددی در راستای شناخت آثار میراث صنعتی شکل گرفته است. سایتهای صنعتی نقطۀ عطفی در تاریخ بشریت شمرده میشوند. آنها خاطرات روزهایی را در بر دارند که هم موجب پیشرفت و هم مایۀ رنجش بوده و در عین حال نمادی از امید به زندگی بهتر هستند. بناهای صنعتی توسعۀ فناوری کشورها را از طریق معماریشان نشان میدهند و ارزشهای اجتماعی و فرهنگی زمان خود را نمایان می سازند.
از دست رفتن کاربری صنعتی در دل شهرها و عدم توفیق اجتماعی آن، این مجموعهها را به سرعت به فرمان تخریب میسپارد. انتقال روحیه کار و فعالیت و سبکی از معماری که متعلق به تجربیات جهانی است، لزوم حفظ و مطالعۀ این آثار را تشدید مینماید. اینجاست که دانستن چگونگی حفاظت از بناهایی که دیگر قادر به تأمین آیندهی خود نیستند اهمیت مییابد. عدم تأمین آینده به دلیل کاهش نیاز به این بناها به وجود آمده و نتیجۀ آن ایجاد محیطی متروک و ناامن است که به ظهور و پرورش جوامعی ناسالم دامن میزند. تغییرکاربری تطبیقی بنایی موجود و تاریخی و افزودن بنایی جدید به آن، حرکت، سرزندگی و تنوع بصری میآفریند، در عین اینکه شخصیت مجموعه حفظ میگردد. مقیاس عظیم کارخانه، تکرار ریتمیک آن، طول آن که به بینهایت اشاره میکند و حتی رنگهای غمانگیز بنا، به هنگام جستجوی یک طراحی اصیل برای استفاده مجدد از آن یک موضوع کلیدی است.
آرایه ها در معماری اسلامی علاوه بر زیبایی، القای مفاهیمی چون نظم و وحدت وجودی است که در قالب نقوش هندسی و انتزاعی مانند اسلیمی ها، رنگ های خالص و درخشان طلایی و خوشنویسی و کتیبه نگاری آیات قرآنی دیده می شود .آرایه های معماری در هنر اسلامی، یکی از اصلی ترین و موثرترین مولفه های وحدت بخش به شمار می رود . تزیین در معماری و هنر اسلامی بویژه در مدارس نقش ویژه ای را به خود اختصاص داده است. این مقاله سعی دارد تا با روش توصیفی- تحلیلی و با مطالعات کتابخانه ای و مطالعات میدانی به صورت حضور در مکان و مشاهده مستقیم به بررسی تطبیقی تزیینات درحسینیه- مدرسه و مدارس سنتی شیراز دردوره قاجاریه بپردازد .بدین منظورحسینیه –مدرسه مشیر و قوام و مدرسه مقیمیه و نظامیه مورد تحلیل قرار گرفته است. اهمیت پرداختن به این موضوع از آنجا ناشی می شود که مدارس سنتی و حسینیه – مدرسه ها بعنوان مکانی برای یادگیری علوم، در قیاس با سایر بناها کمتر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند .بنابراین بررسی و کنکاش در این حوزه می تواند ما را از داشته های فرهنگی در این برهه تاریخی مطلع گردانده و گامی جهت پیشبرد پژوهشهای بعدی در این زمینه باشد و در روند حفظ این آثار و شناسایی و درک بناهای از بین رفته موثر باشد.یافته های تحقیق نشان میدهد یافته های تحقیق نشان می دهد در حسینه – مدرسه ها ی قاجاریه بیشتر از تزییناتی با ویژگی ها ازقبیل: اهمیت جز برکل در نقوش منفرد، وارد کردن عناصر طبیعی(پرندگان،حیوانات،گل ها) و چهره های انسانی، ازدحام بیش از حد نقوش و عناصر، تنوع نقوش و عناصر، تنوع رنگی استفاده شده است که این نوع ویژگی ها در تزیینات مدارس قاجاریه شیراز به ندرت دیده می شود.
ایران با پیشینهای بیش از ۷۰۰۰ سال در حوزه معدنکاوی و فلزکاری کهن یکی از پیشگامان باستانی در جهان به شمار میرود مطالعه پیرامون معدنکاوی و فلزکاری کهن به عنوان بخشی از میرات مهندسی و فرهنگی ایران نقش اساسی در شناخت تاریخچه این فناوریها و توسعه دانش مرتبط و حفاظت از آن کمک میکند از دهه ۱۳۷۰ فعالیتهای سازمان یافتهای در زمینه معدنکاوی و فلزکاری کهن در ایران آغاز شده که اجرای پروژههای ملی و بینالمللی از جمله دستاوردهای مهم آن بوده است. این پژوهش با مروری بر مطالعات شاخص انجام شده در این حوزه نتایج فعالیتهای انجام شده را مورد ارزیابی قرار داده است. از این منظر ضمن برشمردن ارزشهای موجود در میراث معدنکاری و فلزکاری کهن بر ضرورت حفاظت از آن و نیز ثبت ملی نمونههای شناخته شده برتر از این معادن در کشور تاکید میکند.
تختجمشید یکی از شاخصترین محوطههای سنگی برجای مانده در ایران و جهان است که آداب، فرهنگ و رسوم ایرانیان باستان را به نمایش میگذارد و از حیث معماری ساختاری و زیبایی بصری قابل توجه است. تالار صدستون بزرگترین تالار ستوندار تختجمشید پس از آپادانا است که در مجموعه تختگاه و به زیبایی تمام با یکصدستون مرتفع خودنمایی میکرده و امروزه عمدتاً بقایای پایهستونهای آن در مکان اصلی خود در این کاخ بهجای مانده است. قطعات متعدد سنگ متعلق به دیگر اجزای ستونها نیز همچون قطعات قلمهستون، شالیستون و گلستون نیز بهصورت پراکنده در فضای باز تالار اصلی کاخ و در معرض عوامل آسیبرسان طبیعی قرار دارند؛ از این رو اضطرار اقدامات حفاظتی را میطلبند. پژوهش حاضر بر روی یکی از پایهستونهای این کاخ (پایهستون 4D) متمرکز بوده و ضمن مطالعات کتابخانهای، میدانی و آنالیزی و اجرای برنامه اضطراری حفاظت سعی دارد آهنگ الگوی تخریب را در این پایهستون آهستهتر کند. در گذشته عمده مرمتهای انجام شده در تختجمشید با مصالح ماسه سیمان بودهاست ولی با تغییر در دیدگاهها و مبانی نظری حفاظت از سنگ، استفاده از سیمان بهدلیل تفاوت ضریب جذب و دفع آب، ضریب انبساط و انقباض و بازگشتناپذیری منسوخ شده است. نتایج آنالیزهای XRD حاکی از آن است که اکسید کلسیم دارای بیشترین مقدار در نمونهها است، همچنین مقدار اندکی سیلیکات، آلومینیوم و آهن در ترکیب سنگها یافت شده است. سایر اکسیدها به عنوان عنصر فرعی نیز به مقدار بسیار کم وجود دارند و نوع سنگهای بهکار رفته در اثر از جنس سنگ آهک با خلوص خوب و کم سیلیس است. از دستاوردهای این پژوهش استفاده از مصالح بر پایه آهک هیدرولیک موسوم به "لدان" است که در ترکیب با مواد افزودنی و پرکننده در بخشهای کمبود و دارای شکستگی فعال اجرا شده است. اجرای این ملاط حفاظتی که تناسب زیادی با سنگهای آهکی دارد باعث شده که درزهها و شکستگیهای سنگ در برابر نفوذ عوامل رطوبتی مقاومتر عمل نمایند و نرخ فرسایش به طرز چشمگیری کاهش یابد.
هدف از این پژوهش، سَمت و سودهی توجه به حفاظت از بنای تاریخی عینالی واقع در رشته کوه سرخاب تبریز از دیدگاه شناسایی و مکانیابی گسلهای دارای پتانسیل زمینلرزههای مخرب بر اساس تحلیل واریوگرامها و پهنهبندی الگوی تطابق فضایی دادههای مرتبط با رخدادهای لرزهای اخیر است. بنابراین میتوان با راهگزینی حفاظتی و مقاومسازی متناسب با خروجیهای مقاله، اقدام به حفاظت ساختاری از بنای یاد شده نمود. برای این منظور، گام نخست شامل شناسایی گسلهای پیرامون بنای تاریخی عینالی واقع در بخش مرکزی گسل شمال تبریز بر اساس واریوگرامهای مرتبط با دادههای فضایی زمینلرزههای اخیر است. از آنجایی که شناسایی مستقیم گسلها به خصوص گسلهای عرضی در مطالعات صحرایی تحت تاثیر محیط زمینشناختی منطقه هستند که برای مورد مطالعاتی، شامل پیچیدگیهای ساختاری مانند درزه و شکستگیهای فراوان پیرامون بنای عینالی و تراکم سازههای مسکونی در دامنههای کوه سرخاب است، ارائه یک ابزار تخمینگر در این مطالعه به منظور شناسایی و مکانیابی قطعه گسلی میتواند راهگشا و سودمند باشد چرا که انتخاب مناطق صحیح برای مطالعات صحرایی با داشتن موقعیتهای تخمینی تعیین شده از روششناختی ارائه شده در این مطالعه، با صرف زمان و هزینه کمتری امکانپذیر میشود. این مکانیابی شامل پردازش موقعیت فضایی دادههای زمینلرزههای اخیر مبتنی بر واریوگرامها است که منتج به تخمین دادههای با تطابق فضایی بالا میشود. بنابراین با پیشنهاد یک الگوی فضایی ویژگیهای پیوسته از مدلهای واریوگرام و بررسی درونیابی کریجینگ و انتخاب بهترین واریوگرام تجربی، اقدام به پیشبینی تطابق فضایی میان مشاهدات برای دیگر مقادیر ناشناخته میشود. نتایج مطالعه نشان دهنده تطابق بسیار بالای جدایش آشکار شده با شواهد صحرایی و در نتیجه اعتبارسنجی روش ارائه شده در این پژوهش است. بنابراین بیشترین دریافت تخریب لرزهای بنای عینالی، ناشی از فعالیت گسل عرضی مرتبط با گسل شمال تبریز پیشنهاد میشود.
مقالهی پیش رو باهدف حفاظت و مرمت بخشی از "درِ سنگی "برج سنگی محوطه جهانی پاسارگاد است. قطعهسنگ موجود که متعلق به لنگه راست درِ سنگی برج سنگی است و با گلهای نیلوفر ششتایی تزیین گشته است. این اثر آسیبهای متعددی داشته که نگهداری و حفاظت اثر را به مشکلاتی همچون، شکستی و عدم یکپارچگی دچار کرده بود. به همین دلیل اقدامات حفاظتی و مرمت بر روی اثر انجام شد. انتخاب بهترین روش مداخله در پیشناخت تاریخی، فیزیکی و شیمیایی اثر حاصل میشود. در این خصوص پژوهشهایی در حوزه شناخت و بررسی تاریخ فرهنگی، معماری، ماهیت و کاربری برج سنگی انجام گشته و آنالیزهای دستگاهی همچون پتروگرافی، پراش اشعه ایکس (XRD)، فلورانس اشعه ایکس (XRF) جهت شناسایی ساختار فیزیکی و شیمیایی اثر انجامگرفته است. نتایج حاصله بیانگر این است که اثر متعلق به برج سنگی بوده و احتمالاً در زمان حکم رانی داریوش ساختهشده است. نوع سنگ استفادهشده از جنس سنگ رسوبی آهکی دولومیتی است. درنهایت با استفاده از نتایج آنالیزهایی که انجام پذیرفت و طبق اصول مبانی مرمت، اقدامات حفاظتی، مرمت پیشگیرانه در رابطه با اثر انجام شد و سنگ مذکور در داخل چارچوبی از جنس فوم پلیاتیلن برای نمایش قرار گرفت تا اثر دارای یکپارچگی بصری بوده و توانایی برگشتپذیری جهت مرمتهای آینده را داشته باشد.
محوطههای باستانی به دلیل اهمیت و گستردگی ارزشها و اقدامات مورد نیاز جهت حفظ و انتقال این ارزشها به آینده به راهبردهای حفاظتی جامع نیاز دارند. این راهبردها در ادبیات حفاظت و مرمت با اصطلاحات مختلفی از جمله برنامهریزی مدیریت حفاظت، شناخته و عنوان میشود. شکی نیست که ارائه یک طرح حفاظتی و مرمتی جهت حفاظت از محوطهای با ارزشهای بسیار وسیع مادی دلیل در این پژوهش وگزارش مرمتی با گردآوری اطلاعات اولیه اعم از اطلاعات مربوط به شناخت محوطه و حفاظت در نهایت برنامهای به صورت راهکارهای کلی جهت حفاظت و معرفی محوطه ارائه خواهد شد. چنین پژوهشهایی و اقدامات حفاظتی و مرمتی گرچه ابتدایی است اما میتواند گام نخستی جهت شروع اقدامات جدی ملی و جهانی جهت حفاظت، مرمت و معرفی محوطههای باستانی ارزشمندی از این دست محسوب شود.
پژوهش حاضر به بررسی و شناخت سنگ قبر متعلق به اداره میراث فرهنگی شهرستان اسکو میپردازد. شهرستان اسکو، واقع در غرب استان آذربایجان شرقی، دارای آثار تاریخی متعددی است که سنگ قبرها یکی از این آثار است. این نمادها به عنوان یکی از ارزشهای فرهنگی و اجتماعی منطقه به شمار میآیند و با دقت در آنها میتوان روند شکلگیری انواع مختلفی از نقوش و تزئینات را مطالعه کرد. سنگ نشان مورد مطالعه در این پژوهش از قبرستان تاریخی محله خسرق به دست آمده و در حال حاضر در اداره میراث فرهنگی شهرستان اسکو قرار دارد. در خلال این پژوهش وضعیت آسیبشناسی این سنگ بررسی شده و مطالعات تاریخی و تطبیقی به شناسایی دوره اثر و تطبیق با سنگ نشانهای مشابه پرداخته است. همچنین به فنشناسی، نوع نقوش و شیوه سنگتراشی آن توجه شده است. برای شناسایی نوع سنگ، مقاطع نازک تهیه و آنالیز پتروگرافی (سنگنگاری) انجام شده است. در نهایت، پس از انجام اقداماتی نظیر مستندسازی، پاکسازی، وصالی و بازسازی قسمتهای مفقودی، طرح پیشنهادی برای حفاظت، مرمت، نمایش و نگهداری اثر ارائه شده است.
علی میرزایی، نوشین بنسلو، دوره 5، شماره 2 - ( 6-1401 )
چکیده
اشیا سفالی از جمله مهمترین شواهد به دست آمده از عصر نوسنگی تا به امروز هستند که به واسطه تخریبهای مکانیکی و فیزیکی دچار آسیب شده و عمدتا نیازمند مرمت و بازسازی برای اهداف حفاظتی و نگهداری در موزهها هستند بازسازی سفالهای تاریخی با حجم زیاد قطعات مفقود از جمله چالشهای مورد بحث در بین مرمتگران امروزی است. لذا از حیث شواهد تاریخی فناوری و زیباشناسی در تاریخ هنر حائز اهمیت است و مرمت و بازسازی این اشیا به بهترین شکل بر اساس قوانین حفاظت و مرمت و خلاقیت در حفظ اصالت برای مرمتگران بسیار حائز اهمیت هست. محتوای این مقاله تشریح فرآیند بازسازی یک شی تاریخی سفالین متعلق به دوره عصر نوسنگی محوطه سد سیلوه در پیرانشهر از طریق روش ابداعی قالبگیری است در همین راستا پس از شناخت مقدماتی اثر به تشریح فرآیند بازسازی قطعات مفقود شده سفال با ذکر دقیق جزئیات آن پرداخته شده است.
یکی از بزرگترین و زیباترین مصلاهای تاریخی ایران مصلای پایین خیابان مشهد است که به دستور شاه سلیمان اول در دوران صفویان ساخته شده است. تاریخ ساخت و اتمام بنا بر طبق کتیبه کاشی ایوان مرکزی سال ۱۰۸۷ ه.ق است. ساختار معماری بنا از ایوان مرکزی رفیعی در وسط و دو رواق گنبددار در طرفین تشکیل شده است. سطوح داخلی و خارجی بنا با آرایههای مختلف معماری همچون گچبری،کاشیکاری، نقاشی و مقرنس کاری تزئین گردیده است. در میان انواع مختلف آرایههای بکار رفته در تزئین این بنا کاشیهای معرق محراب بنا از نظر زیبایی و نفاست بیهمتاست. بررسی آزمایشگاهی ترکیب شیمیایی لعاب کاشیهای معرق محراب با روش دستگاهی SEM-EDX و نتایج حاصل از آن مطابقت و همخوانی خوبی با نتایج بررسیهای تجربی سایر محققان داشت که این امر نشان از تداوم سنت کاشیکاری و تولید لعاب با فناوری مشابه در سراسر عصر صفوی در مناطق مختلف ایران است مطالعه ترکیب کانیشناسی بدنه کاشیها به روش پتروگرافی نیز حاکی از بکارگیری ترکیب کانی شناختی مشابه و مناسب به همراه پخت خوب در تولید آنها بود که موجب استحکام و دوام بیشتر کاشیها شده بود آسیبشناسی بنا و تزئینات آن نشان داد که ترکیبی از عوامل مختلف فیزیکی شیمیایی و انسانی موجبات تخریب و فرسایش سازه و تزئینات بنا از جمله کاشیهای معرق آن را فراهم آورده است. در این میان عوامل انسانی و توسعه ناهنجار شهری پیرامون بنا و مرمتهای غیراصولی و غیرحرفهای تزئینات در تخریب و فرسایش کاشیها نقش اصلی را بر عهده داشته است. با توجه به اهمیت و نفاست کاشیهای معرق محراب پس از انجام مطالعات آزمایشگاهی کاشیهای این بخش از بنا مورد حفاظت و مرمت قرار گرفت. برای این کار پس از اقدامات حفاظتی اولیه از طریق تمیزکاری و استحکامبخشی بخشهای کمبود مطابق با اصول و مبانی نظری مرمت به شیوه مرمت تکمیلی از طریق موزونسازی رنگی بازسازی شد.
محمد یاغیزایی، مهدی رازانی، عاطفه فاضل نجفآبادی، دوره 5، شماره 2 - ( 6-1401 )
چکیده
آسیبشناسی آثار سفالی یکی از مهمترین ارکان حفاظت و مرمت به حساب میآیند زیرا شناخت آسیب راه را برای حفاظت و نوع مرمت آن هموار خواهد کرد آثار سفال در زمره مواد پایدار قرار میگیرند زیرا این آثار نسبت به سایر آثار مکشوفه از کاوشهای باستانشناسی پایداری بیشتری از خود نشان میدهند اما همین آثار اگر در شرایط نامناسب و عوامل نامطلوب دفن قرار گیرند بسیار دچار آسیب میشوند و اگر دقت کافی در حفاظت درست از این اشیا صورت نگیرد منجر به نابودی کامل سفالینهها خواهد شد. آسیبهای وارده در بدنههای سفالی معمولا به طور عمده به دو صورت فیزیکی و شیمیایی روی میدهد و در مواردی عوامل مکانیکی نیز باعث سرعت بخشیدن این فرآیند خواهد شد در آسیبشناسی بدنههای سفالی باید به سرمنشا و پدیدآورنده این آسیبها پی برد تا بهترین درمان در راستای پایداری بیشتر سفال اتخاذ شود. از جمله مهمترین آسیبهای وارده بر بدنههای سفالی میتوان به ترک شکستگی تبلور انواع نمکها آسیبهای مراحل پخت آسیبهای زیستی، لکه لایهلایه شدن و غیره اشاره کرد در این پژوهش مروری خواهد شد به متداولترین آسیبهای بدنههای سفالی و عوامل پدید آوردنده و رابطه میان شکلگیری یک آسیب و تأثیر آن در به وجود آمدن سایر آسیبها در همین راستا نیاز است تا تأثیرات یک آسیب بر روی به وجود آمدن سایر آسیبها شناخته شود که این امر موجب تصمیمگیری درست در انتخاب روش برای امر حفاظت و مرمت خواهد شد.
محوطهی تپه سیلوه یکی از محوطههای باستانی منطقهی پیرانشهر بود؛ در طی کاوشهایی که در سال ۱۳۹۵ شمسی در این محوطه صورت گرفت چندین سفالینه به دست آمد. هدف این پروژه حفاظت و مرمت دو اثر سفالین متعلق به این محوطه است و این پروژه از این رو اهمیت چشمگیری پیدا میکند که محوطهی تپه سیلوه به طور کامل در طرح بهرهبرداری سد سیلوه قرار گرفته و تخریب شده است و این سفالینهها تنها اطلاعات باقی مانده از این محوطهی باستانی هستند. این پروژه بر آن است با اتخاذ صحیحترین شیوه درمان از آسیبهای بیشتر در آینده بر این آثار جلوگیری کند این سفالینهها در وضعیت بسیار نابسامان و ناپایداری به دست آمدند و استحکامبخشی فوری جزء ضروریترین اقدامات اولیه بود و پس از انجام مطالعات تاریخی تطبیقی لازم تلاش شد کارآمدترین شیوه مداخله اتخاذ شود.
محوطه میراث جهانی چغازنبیل در خوزستان یکی از مهمترین محوطه های ایلامی است که با مصالحی از خشت و آجر بنا شده است. امروزه بهرهگیری از روش پتروگرافی از جایگاه ویژهای در مطالعات باستانسنجی مصالح تاریخی همچون آجر و سنگ برخوردار است و با این روش کم هزینه میتوان اطلاعات فنی و ذی قیمت فراوانی را از مواد و مصالح تاریخی استخراج نمود هدف اصلی این مقاله شناخت ویژگیهای کانیشناسی نمونه آجرهای تاریخی چغازنبیل از طریق بررسی میکروسکوپی مقاطع نازک آنها بوده است. جزییات مورد بررسی آجرها شامل: نوع کانیهای تشکیل دهنده آجر بافت شامل اندازه و شکل دانهها تخلخل نوع ناخالصیها و نحوه توزیع آنها بوده که به همراه تصاویر مربوطه به تفصیل ارایه شده است. نتایج مطالعات نشان میدهد رنگ ظاهری آجرهای چغازنبیل دارای طیف وسیعی از رنگهای زرد قهوهای قرمز تا سبز هستند. بررسیهای میکروسکوپی ضمن معرفی برخی ویژگیهای فیزیکی آجرهای چغازنبیل عمده کانیهای موجود در ساختار آنها را از نوع دانههای اکسید آهن کلسیت کوارتز ،چرت ژیپس دانههای ریز میکا و فلدسپات معرفی میکند. همچنین بررسیهای به عمل آمده تصویری روشن از فرآیندهای فرسایشی آجرها به ویژه تحت تاثیر نمکهای محلول ارایه داده است.
سروین مرادی، محمد یاغیزایی، دوره 5، شماره 2 - ( 6-1401 )
چکیده
لعاب لایهای شیشهای براق یا مات است که روی سطح سفال قرار گرفته که علاوه بر زیبایی موجب استحکام و غیر قابل نفوذ بودن سطح آن میشود. لعابها بر حسب نوع مواد تشکیل دهنده و همچنین دما و نوع پخت به چندین دسته تقسیم میشوند لعاب که بر پایه سیلیس ساخته میشود شفاف و بیرنگ است که برای رنگی کردن لعاب به آن اکسیدهای فلزی مانند اکسید مس یا کبالت و .... اضافه میشود در تقسیمبندی اولیه مات یا شفاف بودن لعاب مطرح است و به سربی یا قلیایی بودن لعاب بستگی دارد. تقسیم بندیهای دیگر لعاب بر اساس نوع مواد استفاده شده و دمای پخت و همچنین محیط پخت لعاب صورت میگیرد. شناخت نوع مواد استفاده شده در لعابها کمک شایانی در بررسی و شناسایی بهتر آنها و همچنین معایب موجود در لعاب و نوع آسیب و محافظت از ظروف تاریخی مینماید. یکی از موادی که در ساختار لعابهای تاریخی استفاده میشده سیلیس با سنگ چخماق بوده که در لعابهای امروزی نیز کاربرد دارد. این ماده در طبیعت به صورت سنگهای کوارتز که انواع مختلفی از آن در جاهای متفاوت دنیا شناسایی شده است نقش مهمی در ساختار لعاب دارد. این ماده باعث اتصال بهتر بدنه و لعاب شده و در ترکیب با مواد دیگر موجب شیشهای شدن لعاب میشود نقش مهمی در استحکام لعاب دارد و بنابراین وجود آن بخصوص در دماهای بالا در لعاب ضروری است. در این پژوهش سعی شده تا با مطالعه در مورد ساختار فیزیکی و شیمیایی سیلیس به نقش و اهمیت آن در فرمولاسیون لعاب پرداخته شود. برای تحقق این موضوع لازم است ابتدا نوع و ساختار سیلیس بررسی شود و سپس به عیوب و مزایای آن در ساختار لعاب و چگونگی و اهمیت آن در لعاب پرداخته شود. این پژوهش با مطالعه در کتابها و مقالات سعی در آشنا کردن مخاطب با یکی از اساسیترین مواد مورد مصرف در لعاب که همان سیلیس است دارد که مقدار و نوع سیلیس مصرفی چه تأثیری در نوع لعاب دارد.
حفاظت و مرمت مجموعههای باستانشناسی معمولاً به سبب ناپایداری و بعضا حساسیت اشیاء در کار مرمت همواره روالی پیچیده در کار مطالعات پایه و آسیبشناسی را میطلبند. از آنجا که آثار سفالین نسبت به دیگر جنسیتها پایدارتر میباشند بعد از بررسی اولیه در خصوص میزان استحکام و سختیسنجی رسوبات سطحی و بررسی وجود شوره، چنانچه مسئله خاصی وجود نداشته باشد قابل مرمت میباشند در این گزارش به معرفی و شرح فرایند حفاظت و مرمت تعدادی از سفالینههای مجموعه مردان نمکی زنجان میپردازیم که در پی هماهنگیهای انجام شده جهت انجام عملیات حفاظت و مرمت از موزه ذوالفقاری زنجان به بخش سفال پژوهشکده حفاظت و مرمت آثار تاریخی منتقل شدند. این اشیاء که بعضا در محل کاوش پاکسازی و به صورت موقت وصالی شده بودند، مورد بازبینی کامل قرار گرفتند به این ترتیب که تمامی وصالیها باز شد قطعات به تفکیک با استفاده از انواع روشهای مکانیکی و شیمیایی پاکسازی شدند و پس از قطعهیابی صحیح مجدداً وصالی انجام شد؛ و در نهایت قسمتهایی که نیاز به بازسازی داشتند با پیروی از الگوی طراحی شده برای این مجموعه و لحاظ کردن مبانی مرمت با گچ بازسازی شدند.
آثار سنگی از زمان ساخت دچار هوازدگی و فرسایش میشوند. اولین مرحله حفاظت شناخت آسیبهای وارده به اثر و رفع عوامل آسیبرسان است. در این پژوهش آسیبشناسی آرامگاه خشیارشا واقع در محوطه تاریخی نقش رستم با استفاده از مطالعات کتابخانهای بررسیهای میدانی زمینشناسی و مطالعات آزمایشگاهی انجام شد. نتایج مطالعات پتروگرافی نشان داد که این سنگها متعلق به سازند سروک هستند. ردیف رسوبی این سازند توالی لایههای سنگ آهک ضخیم و به رنگ روشن را نشان میدهد با انجام روش ژئوفیزیکی رادار نفوذی زمین GPR) دو دسته شکستگی اصلی و بزرگ در محدود آرامگاه خشیارشا شناسایی شد. روند غالب این شکستگیها شمالی جنوبی و شرقی غربی است. در محل تقاطع شکستگیها پدیدههای انحلالی توسعه بیشتری یافتهاند به طوری که حفرات انحلالی و تخلخل غاری بر روی اثر شکل گرفتهاند. در این پژوهش حضور انواع گیاهان عالی و گلسنگها از نوع سیانوباکتری از طریق مطالعات میدانی مورد بررسی قرار گرفت.
مسئلهی پژوهش حاضر، اصالت و تاریخ اجرای کتیبهی تاریخدار در بخش میانی محراب مسجد جامع ارومیه است. در نگاه نخست، تاریخ 676 هجری قمری مندرج بر کتیبه، قدمت آن را به این دوره نسبت میدهد. با این حال، این پژوهش با طرح این پرسش اساسی آغاز میشود که آیا کتیبهی فعلی، همان کتیبهی اصلی متعلق به قرن هفتم هجری قمری است یا آنکه در دورههای متأخرتر و بر اساس یک کتیبهی قدیمیتر که احتمالاً دچار آسیب یا تخریب شده بوده، بازسازی شده است؟ هدف اصلی این پژوهش، تعیین یا رد اصالت ماده در کتیبهی تاریخدار محراب مسجد جامع ارومیه است. این مقاله با رویکردی تحلیلی- تاریخی و با بهرهگیری از مطالعات میدانی، تحلیلهای هنری و تاریخی، به واکاوی کتیبهی محراب مسجد جامع ارومیه خواهد پرداخت. در نتیجه بررسیهای میدانی و مشاهده آرایههای گچی بخشهای مختلف گنبدخانه مسجد جامع ارومیه، این نتیجه حاصل شد که کتیبه بخش میانی محراب که در سال 676 ه.ق. اجرا شده بوده، در دوره (احتمالاً) صفویه طرحبرداری و ثبت شده و در ادامه، کتیبه مورد نظر به صورت کامل تخریب شده (و احتمالاً اقداماتی در لایه زیرین مانند تکیهگاه انجام شده) و سپس همان متن اصلی که طرحبرداری شده بوده، مجدداً بر بستر گچی جدید منتقل شده و عمل گچبری انجام شده است. در واقع، تاریخ ساخت محراب همان تاریخ 676 هجری قمری است ولی کتیبه مورد بحث در دوره صفویه اجرا شده است. همچنین بخش پایانی کتیبه با موضوع سوره الفتح نیز از مرمتهای همین دوره است. نکته جالب توجه در مداخله صورت گرفته در محراب این است که متن کتیبه را عیناً بازسازی کردهاند تا تاریخ ساخت محراب و هنرمند سازنده محراب فراموش نشود. در واقع، در یک دورهای(احتمالاً صفویه) یک استادکار گچبر، کتیبه تاریخدار محراب و بخش پایانی کتیبه الفتح را با یک نوع گچ و یک نوع عملآوری و یک نوع شیوه برش اجرا کرده است که این ویژگیها، با بخش ایلخانی و بخش قاجاری متفاوت است.
این یادداشت به بررسی کتاب "تعامل مرمت و تاریخ معماری در ایران" نوشته ذات الله نیکزاد پرداخته است. نویسنده اشاره میکند که این کتاب با تأکید بر رابطه میان مرمت و تاریخ معماری، به ضرورت حفاظت از آثار معماری بهویژه از منظر فهم و انتقال پیام نهفته در آنها پرداخته است. نویسنده معتقد است که مرمت باید فراتر از یک عمل اجرایی صرف، بهعنوان یک فرآیند تفسیری و پژوهشی در نظر گرفته شود که هدف آن فهم معماری و تاریخ آن است. مرمتگران باید از علوم مختلف بهرهمند شده و علاوه بر هنر، درک صحیحی از تاریخ معماری و سازندگان آثار تاریخی داشته باشند. مختاری تأکید دارد که مرمتگران باید در کنار مهارتهای علمی و فنی، به تاریخنگاری و درک فرهنگی آثار معماری بپردازند و این درک باید در فرآیند مرمت بهکار گرفته شود. تاریخ معماری باید در تعامل با مرمتهای انجامشده بهطور دقیق مستند و ثبت شود تا اطلاعات دست اول برای پژوهشگران فراهم گردد. در نهایت، مختاری ضمن بررسی کتاب مرمتگر را بهعنوان امانتدار تاریخ و علم معماری معرفی کرده و معتقد است وی باید در فرآیند مرمت، با دقت و مسئولیت، اطلاعات و شواهد تاریخی را حفظ کرده و در اختیار نسلهای آینده قرار دهد. کتاب تعامل مرمت و تاریخ معماری در ایران توجه به اهمیت این رویکرد جدید در مرمت را نشان میدهد که باید بهعنوان اولین گام در پژوهشهای مرمتی و تاریخ معماری ایران در نظر گرفته شود.