29 نتیجه برای نوع مطالعه: پژوهشي
رضا ستاری، مرضیه حقیقی،
دوره 1، شماره 1 - ( 10-1393 )
چکیده
اصغر ایزدی جیران،
دوره 1، شماره 1 - ( 10-1393 )
چکیده
وحید عسگر پور، نسیم فخاری زاده،
دوره 1، شماره 1 - ( 10-1393 )
چکیده
عبدالغفور جهاندیده،
دوره 1، شماره 1 - ( 10-1393 )
چکیده
سمیه کاظمی،
دوره 1، شماره 1 - ( 10-1393 )
چکیده
حمید عالی کردکلایی، احمد نظری،
دوره 1، شماره 1 - ( 10-1393 )
چکیده
مریم نعمت طاوسی،
دوره 1، شماره 1 - ( 10-1393 )
چکیده
جبار رحمانی، هاجر قربانی،
دوره 1، شماره 1 - ( 10-1393 )
چکیده
ندا حسینی طهرانی،
دوره 1، شماره 1 - ( 10-1393 )
چکیده
علیرضا حسن زاده،
دوره 1، شماره 1 - ( 10-1393 )
چکیده
حامد باشه آهنگر، نگار داوری اردکانی،
دوره 1، شماره 2 - ( 1-1394 )
چکیده
مقالهی حاضر به عنوان بخشی از یک پژوهش وسیعتر در حوزهی مثلشناسی زبانشناختی، به بررسی و سنجش تعاریف موجود از مثل و سایر عبارتگویهها میپردازد و تعریف تازهای از مثل و برخی دیگر از عبارتگویهها بر اساس شاخصهای زبانشناختی پیشنهاد میکند. در ابتدا حوزههای مثلپژوهی (= مثلشناسی، مثلنگاری) معرفی میشوند، سپس استدلال میشود که تعاریف سنّتیِ "عبارتگویهها" جامعیّت و مانعیّت یک تعریف علمی را ندارد. یکی از اصول پیشنهادی ما در این مقاله آن است که مثلپژوهی زبانشناختی به عبارتپژوهی (عبارتشناسی و عبارتنگاری) تعلق دارد. بنابراین تعاریف احتمالی میباید به اصول عبارتشناسی وفادار بمانند. در این مقاله تلاش میشود با بررسی ساختار گفتمانی ضربِ المثل و ساختار درونی آنها از منظر زبانشناسی، به مؤلفههای برسازندهای برسیم که در ترکیب با یکدیگر بتوانند انواع عبارتگویهها را به دست دهند. این مؤلفهها از زبانشناسی پیکرهای و عبارتشناسی، صرف-و-نحو، کاربردشناسی و نظریهی کارگفت، زبانشناسی اجتماعی، بینامتنیت و روایتشناسی امثال میآیند. در ادامه نشان داده خواهد شد که انواع عبارتگویهها فرآوردههای زبانی پیچیدهای هستند که در فصل مشترک میان سطوح بسیار مختلف زبانشناختی تولید میشوند و بنابراین تعریف آنها بر اساس مؤلفههای سنجشپذیری از همین فصول مشترک میباید باشد.
حیدر جانعلیزاده چوب بستی، محمد مهدی فرزبد،
دوره 1، شماره 2 - ( 1-1394 )
چکیده
تحقیق حاضر با هدف دستیابی به درکی نشانهشناختی از حافظه جمعی جنگ ایران و عراق صورت گرفته است. بدین منظور نمونههایی از تصاویر همرسانی شده در شبکههای اجتماعی مجازی که در واکنش به خبر کشف و بازگشت پیکرهای 175 تن از شهدای غواص عملیات کربلای چهار انتشار یافته، تحلیل شدهاند. نشانههای تصویری موجود در عکس، کارتون، طرح گرافیکی، چاپ، نقاشی و پوستر به دو شیوهی تصویر تاریخی و قاب-تصویر، تجربه امروز جامعه از جنگ ایران و عراق را صورتبندی کرده و بدین ترتیب حافظه جمعی جنگ را منعکس میسازند. برای شناسایی نشانههای بازنماییکننده گذشته و برای تشخیص نقش این نشانهها در ساخت الگوهای روایی حافظه جمعی جنگ از نظریههای پیرس و گیرتز استفاده شده است. یافتههای پژوهش نشاندهنده چند مضمون و تم محوری در الگوهای روایی بازنماییشده از حافظه جمعی جنگ است که عبارتند از تقدس مرگ وطنپرستانه، تقابل معنایی زندگی روزمره و زندگی قهرمانی، الگوی کنشی اخلاص در برابر اختلاس، چرخش به سمت بدن، بدن شهید به مثابه ابژهای فرهنگی و سیاسی شدن حافظه جمعی جنگ. وجود این مضامین نشاندهنده وقوع تغییرات بنیادین در نظام بازنمایی جنگ در سومین دهه سپری شده از آن است.
محمود شارع پور،
دوره 1، شماره 2 - ( 1-1394 )
چکیده
حق به شهر شامل تعلق یافتن و مشارکت در امر شهری است. تعلق یافتن به شهر با حرکت در شهر، حضور در آن، احساس آرامش و داشتن فضاهای مناسب برای خود ممکن می شود، در حالی که مشارکت در شهر با دخالت داشتن در سیاستگذاریهای شهری، تصمیم گیری در مورد مسائل فضایی، کالبدی و اقتصاد شهری و مالکیت و کنترل بخشی از این فضا ممکن میشود. این نوشتار با استفاده از چهارچوب نظری ارائه شده توسط هانری لوفور تلاش میکند نشان دهد که فرایندهای زندگی روزمره در شهرها به دلیل بهره مند نشدن انسانها از حقوق خود و تضعیف فضاهای عمومی دچار اختلال شده است.
بخش مهمی از فضاهای شهری را فضاهای عمومی تشکیل میدهند. منظور از فضاهای عمومی آن دسته از فضاهایی است که عموم مردم به آنها آزادانه دسترسی دارند و هدف از آنها فراهم ساختن تعاملات اجتماعی و احساس آسودگی شهروندان است. مقاله حاضر کوشیده با تحلیل روندهای فضاهای عمومی به تصویری از حق به شهر دست یابد.
در سالهای اخیر شاهد خصوصی شدن فضاهای عمومی شهری هستیم؛ بدین معنا که در طی سالهای اخیر در نتیجه برخی تغییرات اقتصادی-اجتماعی، هم تولید فضا و هم کنترل فضا به دست بخش خصوصی افتاده است. مواجهه با فضا به عنوان یک کالا سبب خصوصی شدن این فضاهای عمومی شده است. با توجه به ماهیت چندبعدی چالشهای پیش روی شهرها، مدیریت خردمندانه فضاهای عمومی شهری مستلزم توجه به چهار بُعد به هم مرتبط است: تنظیم کاربریها و مدیریت تعارض بین نحوه استفادههای مختلف از فضاهای عمومی، تعریف و اجرای نحوه حفظ و نگهداری این فضاها، سرمایهگذاری در فضاهای عمومی، و در نهایت هماهنگسازی مداخلات بخشهای مختلف در فضاهای عمومی.
فرید قاسملو ،
دوره 1، شماره 2 - ( 1-1394 )
چکیده
برای نخستین بار ویلم فلور در اثر جالب و خواندنی خود، پزشکی و سلامت در ایران قاجار به درستی مفهوم عام «پزشکی» را در ایران برگرفته از سه منبع دانسته است: پزشکی جالینوسی، پزشکی دینی و پزشکی سنتی. به نظر فلور (که مطالعات بعدی نیز آن را تایید میکند)، دانش پزشکی دوره اسلامی در ایران بر اساس این سه منبع بالیده و رشد کرده است. از دیگر سو، در حال حاضر و در حوزه زبان فارسی، آشفتگی عجیبی در بررسیهای مربوط به پزشکی دوره اسلامی به چشم میخورد. از جمله آنکه هنوز قرارداد و استاندارد واحدی برای اینکه اجزاء و منابع دانش پزشکی دوره اسلامی چه نامیده شوند، وجود ندارد. در عین حال، بر اساس سرمایهگذاریهای به نسبت وسیعی که توسط وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی در حوزه پزشکی دوره اسلامی انجام میشود، مقدار و حجم پژوهشها و مطالعات در سه جزء مختلف پیشگفته توازن ندارد. ازاینرو، لازم است اجزاء مغفول این دانش مورد توجه قرار گرفته و بیشتر مورد بررسی قرار گیرند و در نهایت راهی برای برونرفت از اغتشاش فعلی سنجیده شود. مقاله حاضر میکوشد مطالعاتی اولیه درباره سومین منبع پیشگفته پزشکی ایران «طب سنتی» انجام دهد که شامل بررسی اصطلاحشناختی و پیشنهاد اصطلاحی مناسب برای این بخش از پزشکی دوره اسلامی، بررسی جایگاه آن در نظام اعم- اخص علوم و نیز کوششی برای طبقهبندی دادههای قابل بررسی در آن است.
یعقوب فروتن فروتن،
دوره 1، شماره 2 - ( 1-1394 )
چکیده
در این مقاله تلاش کردهایم تا بر پایه یک مطالعه میان-فرهنگی، مهمترین ویژگیها و الگوهای مرتبط با بازنمایی فرایند جامعهپذیری جنسیتی را مورد بررسی قرار دهیم. هدف اساسی ما این است که این مطالعه میان-فرهنگی، زمینه مناسبی را فراهم آورد تا بتوانیم نقش و تاثیر محیط و فضاهای فرهنگی متفاوت را بر روی الگوهای مرتبط با بازنمایی فرایند جامعهپذیری جنسیتی روشن نماییم. در این مطالعه میان-فرهنگی، تکیه و تاکید اساسی بر روی بررسی فرایند جامعهپذیری از طریق سیستمهای آموزشی است. تحلیلهای این مطالعه میان-فرهنگی بر روی منابع آموزشی دو کشور ایران و نیوزیلند، زمینههای بسیار مناسبی را برای پاسخگویی به این هدف اساسی تحقیق فراهم میآورد، زیرا این دو کشور نه تنها به لحاظ موقعیت جغرافیایی، بلکه مهمتر از آن به لحاظ فرهنگی در دو فضای بسیار متفاوت قرار دارند. به طور کلی، نتایج و یافتههای این مطالعه میان-فرهنگی نشان داده است که از یکسو، الگوهای بازنمایی جنسیتی به طور معناداری تابعی از این فضاهای فرهنگی گوناگون است. از سوی دیگر هم الگوی هژمونی مردانه هم ارزش خانواده فراتر از این فضاهای فرهنگی گوناگون از طریق سیستمهای آموزشی بازنمایی میشود.
مجید گلپایگانی،
دوره 1، شماره 2 - ( 1-1394 )
چکیده
امروزه، توسعه پایدار، یکی از موضوعات اصلی مورد بحث در محافل توسعه و برنامهریزی کشور است. از این مفهوم برداشتهای گوناگونی شده است که نکته مشترک تمامی آنها، پایداری و رسیدن به فرآیندی از توسعه است که بتواند پایا و بادوام باشد. لازمه پایداری تعادل است زیرا یک سیستم نامتعادل، ناپایدار نیز خواهد بود و برعکس. تفاوت در انگارههای مختلف در تعمیم مفهوم تعادل و پایداری است که شئون زندگی انسانی یعنی رابطه انسان با محیط و انسان با انسان و جوامع را تعریف میکند.
توسعه پایدار انسانی، به مفهوم پایداری در تمامی ابعاد اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی است و عقیده بر این است که بدون پایداری و ایجاد تعادل و توازن در تمامی ابعاد جامعه نمیتوان به یک توسعه بادوام دست یافت. به همین دلیل، توسعه به مانند سیستمی نگریسته میشود که عناصر اصلی آن مردم، منابع طبیعی و منافع اقتصادی به شمار میروند. ترکیب مطلوب این عناصر بر مبنای فعالیت مردم در قالب یک ساختار اجتماعی، اقتصادی و محیط زیستی مناسب منجر به توسعه پایدار خواهد شد.
مردم در دستیابی به توسعه پایدار یا استفاده صحیح از منابع و فرصتها و توزیع عادلانه آن نقش اصلی و محوری دارند. در این مقاله ضمن طرح و بیان مفهوم توسعه پایدار با رویکرد سیستمی به عوامل تهدیدکننده توسعه پایدار از جمله، بحرانهای اجتماعی، اقتصادی و زیستمحیطی در سطح جوامع پرداختهایم و نقش مردم به عنوان عنصر اصلی توسعه، در کنار موسسات تجاری، منابع طبیعی و محلهای زندگی مورد توجه قرار گرفته است.
تقی آزاد برمکی، سید قاسم حسنی،
دوره 1، شماره 2 - ( 1-1394 )
چکیده
علاقهی معاصر به امرقومی و فرایندهای آن تا اندازهای به تغییرات تاریخی و فرایندی که تحت تاثیر عواملی گوناگون طی کردهاند، مربوط میشود. «امر قومی» مفهومی از یک موقعیت پویا، از تماس متغیر، تضاد و رقابت را در خود داشته و به همین جهت، مفهوم امر قومی یک بازتحلیل پویا و دینامیک را الزامی میدارد. در ایران «امر قومی» در شرایطی از تحولات و دگرگونی اجتماعی و سیاسی، پس از مشروطه، به وجود آمده است که غالباً با فرسایش ساختار قبیلهای و شیوه زندگی و از بین بردن بسیاری از آداب و رسوم و عناصر فرهنگی همراه بوده است که زمانی خود نشانههای ایلی بودند. مسئله مهم این است که چگونه امر قومی توانسته خود را حفظ کند، و احیا و باز-زایی قومی خود را استمرار بخشد و حتی با امر ملی درآمیزد. به نظر میرسد امر قومی در چهره یک استراتژی ظاهر میشود که افراد و کنشگران را در درون یک سازمان اجتماعی حفظ میکند. هویت قومی، لحظهای مهمتر میشود که تحتتأثیر تهدیدات و اجبار قرار میگیرد. مکانسیم کش-و-قوس امر ایلی در ایران معاصر با عوامل پیرامونیای که برای آن در تاریخ معاصر وجود داشته، استراتژیهای پویایی گروهی را شکل داده است، که تحت تاثیر انواع تغییر در مهاجرت، تغییر در وضعیت جمعیتی، صنعتیشدن و تغییرات اقتصادی، ادغامسازی در یک نظام سیاسی بزرگتر، شهرنشینی و انواع دیگریها و ماهیت رویاروییها به امر قومی میانجامد. شناسایی این کش-و-قوس امر ایلی و استراتژی پویایی گروهی در قالب امر قومی، میتواند نشاندهندهی فرایندی باشد که انتقال از ساخت اجتماعی سنتی را به سازمان اجتماعی مدرن مشخص سازد. قشقایی امروزی را میتوان یک اجتماع دانست که در مسیر تحول تاریخی خود از استراتژی امر قومی برای تداوم هویت و فرهنگ خود استفاده کرده و به نظر میرسد آنچه در این چهره مشاهده میشود، آغاز حرکت به سمت قومیشدن است. مقاله حاضر، فرایند فرهنگ و هویتی ایل قشقایی را از امر ایلی به امر قومی بررسی خواهد کرد.
حسین آذرنیوند، حامد اسکندری دامنه، مهدی قربانی،
دوره 1، شماره 3 - ( 2-1395 )
چکیده
ابتکارات محلی به عنوان فعالیتهای دستهجمعی خاص، بدون کمک یا مشوق خارجی، به منظور کنترل آبهای زیرزمینی و سطحی تعریف شده است. از طرفی دیگر، یکی از مهمترین رویکردهای مدیریتی در منابع آب، رویکرد مدیریت اجتماع محور است که تاکید بر ظرفیتسازی و نهادسازی در جوامع محلی برای مدیریت مشارکتی منابع آب دارد. ساختارهای اجتماعی منابع آب، یکی از ابعاد دانش بومی در جوامع روستایی ایران محسوب میشود که ضرورت دارد در مدیریت منابع آب علاوه بر تحلیل دانش بومی، ساختارهای اجتماعی مرتبط با آن نیز مورد تحلیل قرار گیرد. هدف اصلی در این مقاله تحلیل دانش بومی در سازمان اجتماعی تولید کشاورزی و نظام آبیاری در روستای روزکین بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت است. در این مطالعه، بر اساس روشهای مردمشناسی و رویکردهای کیفی از جمله مشاهده مستقیم و مشارکتی محقق و مصاحبه سازمان یافته با 32 نفر از افراد مطلع و آگاه (کلیه کشاورزان) استفاده شده است. در روستای روزکین ساختار اجتماعی خاصی بر مدیریت منابع آب حاکم است که قدمتی بیش از 100 سال دارد. همیاری در مدیریت منابع آب، یک اصل اساسی در این روستا محسوب میشود؛ در این روستا تعداد 10 تشکل یا گروه محلی برای مدیریت منابع آب شکل گرفته که هر گروه از ارباب و زَعیم تشکیل شده است. به طور کلی میتوان بیان نمود که، با گذشت زمان، ضمن پایداری سنتهای محلی در مدیریت منابع آب، پایداری اجتماعی و فرهنگی بهبود یافته و تنازعات اجتماعی در بین ذینفعان محلی در این منطقه کاهش یافته است.
محمد رحیم فیروزه، غلامعلی حشمتی، حسین بارانی،
دوره 1، شماره 3 - ( 2-1395 )
چکیده
دانش بومی عشایر شامل مشاهدات زیرکانه و دقیق در مورد گیاهان، حیوانات، آب و هوا، خاک، آفات نباتی و نظامهای طبقهبندی است که کاملاً با شرایط محلی مطابقت دارند. به عقیده پژوهشگران این حوزه، این دانش دقیق و دارای قابلیت پیشبینی است؛ زیرا افراد جوامع مذکور با آن زندگی کردهاند. اگرچه دانش بومی، بعضی مواقع، با خرافات، عقاید دینی غیرمستند و یا ترس از ناشناختهها آمیخته است، ولی در مجموع از ارزش بالایی برخوردار است. گرایش به پژوهشهای دانش بومی، برخی به دلایل قابلیتهای نهفته در آنها و برخی به دلیل خصلتهای خاص این نوع پژوهشهاست. در این مطالعه دانش بومی عشایر ایل بویر احمد در استان کهگیلویه و بویر احمد مورد بررسی قرار گرفته است. جهت کسب اطلاعات در گام نخست دامنهای از روشهای جمعآوری اطلاعات به شیوه ساختارمند همچون پرسشنامههای طراحی شده، تا روشهای کاملاً بدون ساختار همچون دیدار و گفتگوی آزاد، به کار گرفته شد. روشی دیگر نیز در قالب (ساختارمند، نیمهساختاریافته و یا بدون ساختار) مورد استفاده قرار گرفته است. در مصاحبهها، پرسشها با محوریت چگونگی بهرهمندی و همچنین حفاظت از منابع طبیعی مطرح گردید. بررسیهای صورت گرفته نشان میدهد که بومیان، گیاهانی را که در محل سکونت خود یافت نموده و در طول سالیان متمادی از آنها جهت مصارف مختلف استفادههای متنوع کردهاند به گونهای نامگذاری میکنند که تا حد زیادی با خصوصیات مورفولوژیک، نیازهای اکولوژیک، بو، طعم و محل رویش آنها تناسب داشته باشد. به علاوه ساکنان منطقه به خصوص سالخوردگان، به خوبی برخی از خانوادههای گیاهی را شناخته و با آنکه از ردهبندی دانش رسمی مطلع نبودند، لیکن برخی از گیاهان را همخانواده یکدیگر معرفی میکردند. از موارد برجسته در دانش چادرنشینان منطقه مورد بررسی، باورهایی بود که آنان پیرامون حفاظت از گیاهان مورد استفاده خود داشتند. همچنین نتایج این بررسی گویای آن است که گیاهشناسیِ مردمی، گیاهشناسیای غالباً تجربی و تا اندازه زیادی کاربردی است.
مرتضی حسنی، حامد وحدتی نسب،
دوره 1، شماره 3 - ( 2-1395 )
چکیده
اولاد محمدکریم شعبه ی کوچکی از طایفه ی لبومحمدیِ ایل عرب جباره، از ایلات خمسه ی فارس است که در گذشته مسیر کوچرویشان در قسمت شرقی فارس از شمال به جنوب بوده است. این افراد از اوایل حکومت پهلوی اول در قسمت شمالی فارس ماندگار شدند و از دامپروری به شیوهی کوچ نشینی به دامپروری به شیوه ی نیمهکوچروی، روی آوردند و تا کنون شیوه ی معیشتی خود را حفظ کرده اند. از طرفی طی سده ی گذشته تغییرات وسیعی در سطوح مختلف زندگی این افراد و با سرعت زیاد در حال اتفاق افتادن است که مهمترین سطح تغییرات را در فناوری آنها می توان مشاهده کرد. در این پژوهش سعی گردیده تا با تلفیق داده های مردمنگاری با داده های مطالعات چشمانداز، جغرافیا و زیست بوم شناسی انسانی به این مهم پرداخته شود که ساختار معیشتی فرهنگ مردمان مورد مطالعه تا چه میزان متاثر از سازش پذیری های محیطی بوده است. به طرز جالبی یافتههای این پژوهش حاکی از این است که با وجود تغییرات گسترده در فناوری و حتی فرهنگ، شیوه ی معیشت این افراد (لااقل تاکنون) تغییر زیادی نکرده و میتوان گفت تا حدودی ثابت مانده است.