|
|
|
 |
جستجو در مقالات منتشر شده |
 |
|
8 نتیجه برای قاجار
آرش لشکری، اکبر شریفینیا، سال 2، شماره 4 - ( 6-1397 )
چکیده
بناهای قاجاریه و اوایل پهلوی شهرستان درهشهر از استان ایلام، از جملۀ آثاری است که بازنمودی از تحولات سیاسی و اجتماعی این دوران را در خود منعکس میسازند. هدف از این پژوهش بررسی و مطالعۀ تطبیقی ساختار فضایی-کالبدی قلاع پوراشرف، میرغلام هاشمی و قلعه جهانگیرآباد، علل شکلگیری و الگوی پراکنش آنها است. این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی و با انجام مطالعات میدانی و کتابخانهای بر آن است، ضمن مطالعۀ عناصر معماری هر یک از بناهای فوقالذکر، وجه تسمیۀ هرکدام از این بناها را متناسب با ساختار فضایی-کالبدی آنها مورد بازبینی مجدد قرار دهد. پرسشهای اصلی پژوهش عبارتانداز: 1) علت وجودی، الگوی پراکنش این بناها در منطقۀ درهشهر چیست؟ 2) ساختار فضایی-کالبدی این بناها چگونه است؟ 3) بر اساس ساختار فضایی-کالبدی بناهای مورد مطالعه، آیا ذکر نام قلعه برای تمامی این آثار، قابل توجیه است؟ نتایج پژوهش نشان میدهد، ساخت بناهای مورد مطالعه در شهرستان درهشهر بر حسب مقتضیات زمان، ابتدا بر اساس ضرورت نظامی و امنیتی و سپس به دلایل سیاسی و اجتماعی بوده است. این بناها در مناسبترین نقاط جغرافیایی و در ارتباط با امور کشاورزی و امور مالیاتی تعیین مکان گردیدهاند. از سویی دیگر، بر طبق مطالعات معماری و باستانشناسی بهعمل آمده، بهغیر از بنای قلعۀ پوراشرف که برحسب ضرورت نظامی و امنیتی ساخته شده است، بناهای میرغلام هاشمی و جهانگیرآباد، خانههایی اربابی هستند که در اوایل دورۀ پهلوی بهدلایل سیاسی و اجتماعی ساخته شدهاند. از نظر استقراری، قلاع ایران نسبت به وضع طبیعی محل و مصالح موجود در آنجا به اشکال مختلفی ساخته شدهاند.
محمدابراهیم زارعی، فاطـمه باباعـلیپـور، سال 2، شماره 4 - ( 6-1397 )
چکیده
از گونههای رایج معماری متأخر تاریخی ایران، بناهای مختلف اربابی هستند که نمونههایی از آنها در دورۀ قاجار ساخته شده و موردتوجه حاکمان شهرها و روستاهای محلی این دوره قرار گرفته بوده است. روستای ورکانه در دهستان الوند شرقی، از توابع بخش مرکزی شهر همدان بهفاصلۀ 15 کیلومتری جنوبشرقی و در درۀ ارزانفود-ورکانه در منطقهای کوهستانی قرار دارد. ادارۀ این روستا در دورۀ قاجار و پهلوی توسط «نقیخان و مهریخانم قراگوزلو» بوده است. از حضور خاندان قراگوزلوها در روستای ورکانه دو بنای تاریخیِ «خانۀ اربابی» و «اصطبل پرورش اسب» با فاصلۀ بهترتیب یکصد و پانصد متری، خارج از بافت روستا بهجا مانده است که در زمرۀ بناهای حکومتی، بهعنوان الگوهای منتخب دو گونۀ متفاوت معماری درباری محلی و قابلقیاس با مجموعۀ بناهای اربابی «قراولخانه» آقاولر در تالش است که مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار خواهند گرفت. هدف اصلی این نوشتار، شناخت الگوها و دگرگونیهای ایجادشده در معماری سنتی روستایی، برمبنای اندیشهها و روشهای تغییرشکلیافته در دو نوع بنای مختلف اربابی دورۀ قاجار و پس از آن است. بر این اساس، جستار پیشِرو با روش توصیفی - تحلیلیِ میدانی به معرفی، تجزیه و تحلیل سبکشناسانه و طبقهبندی عناصر معماری روستایی و تحولات اجتماعی تأثیرگذار در فرآیند شکلگیری معماری اربابی دورۀ قاجار در روستای ورکانه میپردازد. پرسشهای این جستار: نخست، چهعواملی موجب قرارگیری این بناها در خارج از بافت روستا بوده است؟ دوم، این بناهای مورد مطالعه، چه نسبت از معماری منطقه تأثیرپذیرفته و تأثیرگذار بوده است؟ برآیند پژوهش نشان میدهد که براساس ویژگیهای معماری، این دو بنا منفک از بافت روستای ورکانه و با تأثیرپذیری از معماری درباری و اروپایی مرسوم در دورۀ قاجار با مصالح بومآورد ساخته شدهاند که خانۀ اربابی با نقشۀ نیمچلیپایی و شیوۀ برونگرا و اصطبل اسب با نقشۀ مستطیلشکل متقارن ساخته شده است.
کریم زارعی، غلامرضا شاملو، تقی حمیدیمنش، سال 2، شماره 5 - ( 9-1397 )
چکیده
نقاشی قهوهخانهای، مکتبی از نقاشی روایی رنگروغنی است که در اواخر حکومت قاجار و جنبش مشروطیت با موضوعات رزمی، بزمی و مذهبی، بهدست هنرمندانی مکتبندیده در قهوهخانهها شکل گرفت. تحولات مختلف اجتماعی و سیاسی دورۀ قاجار باعث ایجاد بستر جدیدی در عرصۀ هنر ایران شد. با سرکوب آزادیخواهیهای مردم توسط این حکومت استبدادی، انقلاب مشروطیت سبب اجتماع و جنبش مردمی در قهوهخانهها شده و این جریان باعث میشود برروی پردههای نقاشی قهوهخانهای تأثیر بهسزایی بگذارد؛ چراکه قهوهخانهها که بهعنوان یکی از پایگاههای مهم اجتماع مردمی در دوران قاجار بودهاند، نقش عمدهای در شکلگیری این نهضت هنری ایفا میکنند. در مقالۀ پیشرو با توجه به انتقادیبودن نقاشی قهوهخانهای علیه حکومت استبدادی قاجار و داشتن رویهای برخلاف سنت نقاشی همعصر، سعی گردیده قهوهخانه را بهعنوان نهادی با کارکردهای اجتماعی و فرهنگی، درجهت تقویت روحیۀ ملی و مذهبی مردمی که در دوران قاجار نقش بهسزایی ایفا کرده، با همسویی جریان مشروطیت انطباق دهد و تأثیر آن را در شکلگیری نقاشی قهوهخانهای ازنظر اهمیت و نقش سیاسی اجتماعی آن موردبررسی قرار دهد. پرسشهای پژوهش عبارتند از: 1- قهوهخانهها تا چهاندازه بر جریان شکلگیری نقاشی قهوهخانهای در دوران نهضت مشروطیت تاثیرگذار بودهاند؟ 2- مبانی شکلگیری مکتب نقاشی قهوهخانهای در جریان استبداد حکومت قاجار چگونه بوده است؟ روش تحقیق، کتابخانهای و میدانی شامل مطالعات پایهای درخصوص نقاشی قهوهخانهای و انقلاب مشروطیت و بررسی فضای قهوهخانههای قاجار است و پس از استدلال و تطبیق و تجزیه و تحلیل، نتایج ذیل حاصل میشود که جریان نقاشی قهوهخانهای در قهوهخانهها در دوران مشروطیت، حرکتی ضداستبدادی و انتقادی علیه حکومت قاجار بوده و محتوای گفتمان درون قهوهخانهها در این دوران بر موضوعات نقاشیها تأثیر بهسزایی گذاشته که با جریان مشروطیت همراستا میشود.
فتانه محمودی، سال 3، شماره 8 - ( 6-1398 )
چکیده
در شمایلهای دورۀ قاجار رابطۀ بین عناصر تصویری و ترکیببندی نقاشیها از اصول دقیق و معینی تبعیت میکنند که با نظام نقشمایه برای نقاشی پاپیهماشه هماهنگ است. تفاوتی که شمایلنگاری دورۀ قاجار نسبت به دورههای قبل دارد، این است که مضامین عامیانه در آن رواج یافته و انواع مضامین نقاشیهای آن در قالب کاشینگارهها، پردههای رنگ روغنی، عیدیسازی و چاپ سنگی مشاهده میشود. پرسشهای اصلی پژوهش عبارتنداز: 1- شمایلنگاری دورۀ قاجار بر آثار نقاشی زیرلاکی ازمنظر آیکونوگرافیک چگونه است؟ 2- عناصر بینامتنی در شمایلنگاری دورۀ قاجار برروی آثار لاکی چیست؟ مسأله اصلی، تحقیق در زمینۀ خوانش آیکونوگرافیک شمایلهای دورۀ قاجار بر آثار نقاشی زیرلاکی (پاپیهماشه) است. بههمین منظور در این مقاله، دو نمونۀ پُرکار از آثار نقاشی زیرلاکی با تأکید بر شمایلنگاری، مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته و چگونگی روند شمایلنگاری در آنها بررسی، و تلاش شده است تا با شیوهای توصیفی-تحلیلی، به شناختی هرچه عمیقتر به نوع نگرش هنرمند نگارگر دستیابد. هدف تحقیق در شناسایی نقش مضامین رایج دورۀ قاجار در شمایلنگاری آثار مذکور است. بهمنظور رسیدن به این هدف، شناسایی منابع ادبی و تاریخی و هنری ضروری است. شناسایی منابع و گردآوری اطلاعات بهشیوۀ کتابخانهای و تجزیه و تحلیل اطلاعات بهشیوۀ کیفی بوده است. فرضیۀ پژوهش بر این اصل استوار است که تقریباً در تمامی آثار، اشارهها و نشانههایی برای رسیدن به داستانی دیگر یا بهعبارت درستتر به متن دیگر وجود دارد. یافتهها و نتایج حاکی از آن است که: در این آثار علاوهبر ویژگیهای رایج شیوۀ نقاشی قاجاری، میان متون ادبی، مذهبی و سیاسی و مضامین نقاشیهای زیرلاکی، روابط بینامتنی برقرار است، درواقع در تمامی نمونههای موردی اشارههایی ضمنی به متنهای ادبی، مذهب، اندیشه و خط فکری خاص دیده میشود.
مهدی خلیلی، ایرج رضایی، سال 3، شماره 10 - ( 12-1398 )
چکیده
کرانههای جنوبی دریای مازندران بهلحاظ برخورداری از محیطی مناسب، همواره درطول سدهها و هزارهها موردتوجه انسانها و استقرارهای انسانی بوده است. تاکنون در نتیجۀ کاوشهای باستانشناسی و نیز حفاریهای غیرمجاز، بخشی از آثار مادی مرتبط با استقرارهای باستانی در این ناحیه یافت شده است. جزئیات و چگونگی کشف بسیاری از آثار تاریخی بهدستآمده از کاوشهای غیرمجاز یا کشفیات اتفاقی هنوز بهروشنی مشخص نیست. این اشیاء که عموماً بهصورت مجموعهای پدیدار شدهاند، غالباً شناسنامۀ نامشخص و سرنوشت نامعلومی دارند. این درحالی است که برخی از اشیاء مازندران که درطول دههها و سدههای اخیر بهدست آمده، منحصربهفرد بوده و نظیر آنها تاکنون در جای دیگری یافت نشده است. برخی از پرسشهایی که این پژوهش درصدد دستیابی به پاسخی برای آنهاست بدینشرح است: 1. اهمیت آثار تاریخی مازندران که از کشفیات اتفاقی یا حفریات غیرمجاز دو سدۀ اخیر کشف شده، ازلحاظ کمی و کیفی چگونه است؟ 2..منابع بررسی آثار تاریخی حاصل از کشفیات اتفاقی مازندران کداماند؟ در این پژوهش با بهرهگیری از منابع تاریخی مربوط به مازندران از قبیل کتابهای تاریخی، روزنامهها، جراید، سفرنامهها و روایات عامیانه به بررسی آن دسته از آثار تاریخی این منطقه خواهیم پرداخت که از کاوشهای باستانشناسی بهدست نیامدهاند، بلکه در نتیجۀ کشفیات اتفاقی یا حفریات غیرمجاز دو سدۀ اخیر کشف شده و در حالحاضر شماری از آنها در موزههای مختلف ایران و جهان قرار دارند. نتیجۀ این بررسی نشان میدهد که چگونگی کشف و اهمیت و جایگاه هنری و تاریخی شماری از این آثار نیازمند توجه و تأمل بیشتری است.
حسین کوهستانی اندرزی، حسن هاشمی زرجآباد، عاطفه بزی، محمدامین سعادتمهر، سپیده بختیاری، سال 4، شماره 11 - ( 3-1399 )
چکیده
ایالت طبرستان (مازندران) بهدلیل موقعیتهای اقتصادی و تجاری فراوان همیشه از اهمیت ویژهای برخوردار بوده، علاوهبر آن جایگاه سیاسی بالایی نیز برای حکمرانان قاجاری داشته است؛ بههمین دلایل، از دیرباز ضرابخانۀ فعالی تا سال 1288 هـ.ق. در این ایالت دایر بود که در دورۀ ناصرالدینشاه قاجار (1313-1264 هـ.ق.) قِرانهای نقرۀ فراوانی را بین سالهای 1266-1264، 1274-1269، 1283-1280، 1288-1287 هـ.ق. به ضرب رسانده بود. نظام ضرب سکۀ دورۀ ناصری، هرچند بهصورت اسمی پیرو نظام تهران بود، اما در عمل هر شهر، نظامی خودمختار داشت و سکههای بیشتر شهرها با مقادیر متفاوت خلوص نقره بهضرب میرسید. این مسائل دو پرسش را برای ضرابخانۀ طبرستان طرح میسازد: مقدار خلوص نقرۀ سکههای ضربشده در طبرستان چگونه بوده و سیر تغییرات آن چگونه رقم خورده است؟ سکههای ایالت طبرستان در جایگاه ایالتی مهم، دربرابر شهرها و ایالات مهم دیگر ایران نظیرِ مشهد، تبریز، تهران، اصفهان، و شیراز چگونه بوده است؟ بنابراین برای پاسخ دادن به این پرسشها، تجزیۀ عنصری سکههای این دوره با استفاده از شیوۀ پیکسی بهدلیل غیرمخرب بودن، سرعت و دقت بالای آن، پایۀ اصلی این پژوهش قرار گرفت تا تحلیلی از میزان تعهد ضرابخانۀ طبرستان به نظام مرکزی ضرب سکه در تواریخ مختلف درمقایسه با سایر شهرها و ایالات اصلی ایران عصر قاجار ارائه گردد. در این پژوهش تعداد 17 سکه در 17 تاریخ متفاوت، مورد تجزیۀ عنصری قرار گرفت که در نتیجه روند تغییرات میزان خلوص نقره بهطور میانگین در دو بازۀ زمانی بین سالهای 1278-1264 هـ.ق. 90.13%، 1288-1280 هـ.ق. 84.33%، و در کل این دورۀ ضرب 88.08%، تبیین شده و جایگاه آن ازنظر میزان خلوص نقره درمقابل ضرابخانههای مشهد (84%)، تبریز (82%)، تهران (90%)، اصفهان (84%)، و شیراز (90%) مشخص گردید. در آخر نیز اطلاعات ارزشمندی از نوع معادن نقرۀ مورد استفاده، یعنی معادن سروزیت و نحوۀ عیار زدن فلز سکهها با فلزات مس و آهن بهدست آمد.
غلامرضا رحمانی، مهدی حسینی، سال 4، شماره 11 - ( 3-1399 )
چکیده
در این پژوهش پس از ارائۀ تعاریف مرتبط با جامعهشناسی تاریخی و بررسی نقش متقابل این حوزۀ تخصصی و تجزیه و تحلیل آثار هنری، مؤلفههای مؤثر در مطالعۀ دیوارنگارههای درباری دورۀ قاجار به بحث گذاشته میشود. بهعنوان اولین مؤلفه، خاستگاه اجتماعی نقاشان و پدیدآورندگان این نگارهها مدنظر قرارگرفته و به طبقهبندی و ردهبندی نقاشان درباری قاجار براساس زمینههای کاری و فعالیتی آنها پرداخته شد. باتوجه به اینکه دیوارنگارههای قاجار با هدف انتقال پیامی مشخص طرحریزی و اجرا میشدهاند؛ مؤلفۀ بعدی، مخاطبان این نوع دیوارنگارهها بوده که براساس آن ترکیب نقش و نگارهها تعیین میشده است. پس از بررسی این مؤلفهها، تأثیرپذیری دیوارنگارههای درباری قاجار در جامعهشناسی تاریخی براساس مؤلفههای اجتماعی و سیاسی به بحث گذاشته شده است. هدف در این بحث، تحلیل کلی طبقاتی نیست؛ بلکه بررسی نقش طبقات مختلف در روند شکلگیری دیوارنگارههای درباری این دوره است. این پژوهش براساس روش توصیفی-تحلیلی و با رویکرد تطبیقی و با استفاده از مطالعات کتابخانهای و مشاهدۀ آثار، به بررسی دیوارنگارههای درباری دورۀ قاجار ازلحاظ عناصر تصویری و ساختاری پرداخته تا ضمن شناسایی وجوه مختلف بین آنها، شناخت دیوارنگارههای دورۀ قاجار و کشف روابط و دامنۀ تأثیر جامعهشناسی تاریخی و ارتباط آن با دیوارنگارههای درباری دورۀ قاجار را بهعنوان هدف اصلی تحقیق تعقیب کند. پرسش اصلی در این پژوهش، چگونگی میزان توانایی دیوارنگارههای درباری قاجار در بازنمایی روابط اجتماعی و سیاسی در سطح ملی و بینالمللی دورۀ قاجار(؟) است. تأثیرپذیری پررنگ دیوارنگارههای درباری قاجاری از شرایط و مقتضیات سیاسی، اجتماعی و شرایط تاریخی در نتیجۀ این پژوهش مشخص شده و باعث میشود تا این دیوارنگارهها بهعنوان مدرک و سندی معتبر در مطالعات جامعهشناسی این دورۀ تاریخی در ایران از اعتبار و پایایی مناسبی برخوردار باشند.
عباسعلی احمدی، سال 4، شماره 12 - ( 6-1399 )
چکیده
بنای امامزاده شاهزاده عبدالمؤمن در حبیبآباد، واقع در 18 کیلومتری شمالشرقی اصفهان قرار گرفته است. این بنا از مقابر ناشناختهای است که بهواسطۀ دورۀ زمانی ساخت، ویژگیهای معماری و هنرهای تزئینی، از شایستگی توجه و تحقیق برخوردار است. در این بین آرایههای تزئینی بنا بهویژه تزئینات نقاشی دیواری باتوجه به مواردی همچون دورۀ زمانی، وجود کتیبۀ ساخت، چگونگی مضامین بهکاررفته و شیوۀ ترسیم و خالقان هنری، از اهمیت ویژهای برخوردار است. برهمیناساس در این مقاله ضمن گاهنگاری و مطالعۀ نقشه و ساختار شکلی بنا، تزئینات وابسته به بنا معرفی و تا حد امکان تحلیل محتوایی و تطبیقی شده است. جهت نیل بدینمقصود، پژوهش حاضر بهشیوۀ توصیفی-تحلیلی برپایۀ رویکرد تطبیقی و برداشت میدانی نگارنده از بنا صورت گرفته است. چنانچه نتایج این پژوهش نشان میدهد، ساختمان امامزاده احتمالاً در دورۀ ایلخانی ایجاد شده و در دورۀ شاهعباس دوم صفوی و ناصرالدینشاه قاجار تعمیرات، ساختمانسازیها و تزئیناتی در آن، صورت گرفته است. عمدۀ فعالیت صورتگرفته در دورههای صفوی و قاجار، ایجاد تزئیناتی همچون نقاشی دیواری، مقرنسکاری و کاربندی بوده که در میان آن، نقوش دیواری اهمیت و نمود بیشتری داشته است. این نقوش به شیوههای رنگوروغن و آبرنگ ایجاد شده و از انواع گرههای هندسی، نقوش قهوهخانهای، گلومرغ، گلوبوته و منظرهسازی فرنگی تشکیل شدهاند. مضامین نقوش و کتیبههای بنا در ارتباط مستقیم با اندیشۀ تشیّع و مفهوم نمادین تعالی روح متوفی بوده است.
|
|
|
|
|
|