|
|
|
 |
جستجو در مقالات منتشر شده |
 |
|
3 نتیجه برای احمدی
خلیلالله بیکمحمدی، سعید مرجانی، زینب احمدیوسفیسرحدی، سال 4، شماره 11 - ( 3-1399 )
چکیده
«سردوک»ها در زمرۀ مواد فرهنگی موردتوجه و نیاز اصلی جوامع رمهدار و نیمهیکجانشین و ازجمله آثاری هستند که ارتباط مستقیم با الگوی معیشت و تولیدات داخلی درونزای البسه و الیاف جوامع اولیه دارند که در تحلیل یافتههای محوطههای باستانی تفسیر میشوند. محوطۀ پشتفرودگاه دشت ملایر نیز از این خصیصه مستثنی نبوده و تعداد 123 سردوک بهدستآمده در بین یافتههای کاوش باستانشناختی آن، ازلحاظ گونه و فراوانی، حضور چشمگیری دارند؛ سردوکهای این محوطه را میتوان در دو گروه اصلی محدب و مخروطی تقسیم کرد که هر گروه به دو زیرشاخۀ منقوش و ساده، و ازنظر کیفیت ساخت نیز در دو گروه متوسط و خشن قابل تفکیک و گونهشناسی هستند. تمامی سردوکها از جنس گِل پخته (سفالی) با آمیزۀ گیاهی و در اندازۀ مختلف ساخته شده است؛ برخی از سردوکها داری نقوش گود هستند که بهواسطۀ وسیلهای نوکتیز ایجاد شده است. هدف این پژوهش در وهلۀ اول، گونهشناسی و مطالعۀ سردوکها، و در وهلۀ دوم، تحلیل الگوی معیشت وابسته به تولید منسوجات تپۀ پشتفرودگاه خواهد بود. تعداد قابلتوجه سردوکهای تپۀ پشتفرودگاه و کاربرد آن در تولید نخ میتواند با تحلیل آن بر الیاف تولیدشده و چگونگی سازماندهی این تولید، کمک شایان نماید. روش پژوهش حاضر، مبتنیبر مطالعات تطبیقی و با رویکرد توصیفی-تحلیلی، در پی پاسخ به این پرسشهاست: سردوکهای مکشوف تپۀ پشتفرودگاه از چه گونه و فرمهایی تشکیل شده و باتوجه به نوع فرم و اندازهها در تولید چهنوع نخهایی مورد استفاده بوده است؟ با توجه به نوع نیمهیکجانشینی جوامع تپۀ پشتفرودگاه و فراوانی سردوکها، تولید منسوجات در این محوطه برای مصارف محلی و داخلی و یا برونزا و دادوستد فرامنطقهای بوده است؟ باتوجه به نوع استقرار نیمهیکجانشین و کوچرویی و شیوۀ تولید اقتصادی متکیبر گلّهداری جوامع اولیۀ زاگرسمرکزی و نیز مشخصاً محوطۀ تپهپشتفرودگاه، بهنظر میرسد براساس تنوع سردوکهای این محوطه در نوع مواد، کیفیت ساخت، فرم و اندازۀ گونهها، عمدتاً این سردوکها در الیاف پشم برای مصارف محلی و دادوستد فرامنطقهای در تأمین نیازهای اولیه بوده است.
عباسعلی احمدی، سال 4، شماره 12 - ( 6-1399 )
چکیده
بنای امامزاده شاهزاده عبدالمؤمن در حبیبآباد، واقع در 18 کیلومتری شمالشرقی اصفهان قرار گرفته است. این بنا از مقابر ناشناختهای است که بهواسطۀ دورۀ زمانی ساخت، ویژگیهای معماری و هنرهای تزئینی، از شایستگی توجه و تحقیق برخوردار است. در این بین آرایههای تزئینی بنا بهویژه تزئینات نقاشی دیواری باتوجه به مواردی همچون دورۀ زمانی، وجود کتیبۀ ساخت، چگونگی مضامین بهکاررفته و شیوۀ ترسیم و خالقان هنری، از اهمیت ویژهای برخوردار است. برهمیناساس در این مقاله ضمن گاهنگاری و مطالعۀ نقشه و ساختار شکلی بنا، تزئینات وابسته به بنا معرفی و تا حد امکان تحلیل محتوایی و تطبیقی شده است. جهت نیل بدینمقصود، پژوهش حاضر بهشیوۀ توصیفی-تحلیلی برپایۀ رویکرد تطبیقی و برداشت میدانی نگارنده از بنا صورت گرفته است. چنانچه نتایج این پژوهش نشان میدهد، ساختمان امامزاده احتمالاً در دورۀ ایلخانی ایجاد شده و در دورۀ شاهعباس دوم صفوی و ناصرالدینشاه قاجار تعمیرات، ساختمانسازیها و تزئیناتی در آن، صورت گرفته است. عمدۀ فعالیت صورتگرفته در دورههای صفوی و قاجار، ایجاد تزئیناتی همچون نقاشی دیواری، مقرنسکاری و کاربندی بوده که در میان آن، نقوش دیواری اهمیت و نمود بیشتری داشته است. این نقوش به شیوههای رنگوروغن و آبرنگ ایجاد شده و از انواع گرههای هندسی، نقوش قهوهخانهای، گلومرغ، گلوبوته و منظرهسازی فرنگی تشکیل شدهاند. مضامین نقوش و کتیبههای بنا در ارتباط مستقیم با اندیشۀ تشیّع و مفهوم نمادین تعالی روح متوفی بوده است.
خسرو احمدیخویی، مرتضی حصاری، علیرضا خسروزاده، سال 4، شماره 13 - ( 9-1399 )
چکیده
در مطالعۀ چگونگی چیدمان استقرارها در یک منطقه، نقش محیط و بسترهای آن در یک چشمانداز جغرافیایی مورد توجه است. در مدل استقرار، بیشترین توجه به جغرافیای طبیعی و ارتباط انسانها با مکانیابی و زندگی در منطقۀ جغرافیایی معطوف شده است. در این پژوهش از منابع باستانشناسی و جغرافیایی برای تحلیل الگوی استقرار جوامع باکون زاگرس مرتفع استفاده خواهد شد. بنابراین پرسشهای پژوهش عبارتنداز: کدام عوامل بر ماهیت و نوع الگوهای مکانگزینی در محوطههای باکون زاگرس مرتفع مؤثر بودهاند؟ تأثیر این عوامل برروی تعداد محوطهها چگونه است؟بر ایناساس ابتدا با توجه به ماهیت کاربردی موضوع و مؤلفههای مورد بررسی روش پژوهش، نگارندگان بعد از طراحی نظری موضوع که شامل بررسی مبانی نظری و بازدید از محوطهها بود، به مطالعۀ اسناد و مدارک حاصل از بررسیها و کاوشهای باستانشناختی خواهند پرداخت. درمجموع در این محدوده، 106 محوطه مربوط به دورۀ باکون شناسایی شد. از متغیرهای مهم و اساسی در ارزیابی و مطالعۀ استقرارها چندین متغیر مانند ارتفاع از سطح دریا، دوری یا نزدیکی محوطهها به مسیرهای ارتباطی و منابع آبی، امکان دسترسی به زمینهای زراعی، نوع پوشش گیاهی، شیب و جهت شیب بهعنوان متغیرهای مستقل و مساحت محوطههای دورۀ باکون بهعنوان متغیرهای مستقل و مساحت محوطههای دورۀ باکون بهعنوان متغیر وابسته درنظر گرفته شده است. در ضریب همبستگی، رابطۀ متغیرها بین 1+ تا 1- است؛ هرچه رابطۀ متغیرها به 1+ نزدیکتر باشد نشان از همبستگی بالا، و هرچه به صفر نزدیکتر شود، همبستگی کمتر است و اگر منفی باشد، نتیجۀ آن برعکس است. نتایج نشان میدهد فاصلۀ محوطهها تا منابع آب، جادهها و نوع کاربری اراضی بیش از سایر عوامل با پراکنش محوطههای باستانی در منطقۀ زاگرس مرتفع تأثیر گذاشتهاند.
|
|
|
|
|
|