«فرهنگ عصر مفرغ خراسان بزرگ»، یکی از مهمترین فرهنگهای آغازتاریخی بخشی از نیمۀ غربی آسیا است. این تمدن با مجموعۀ مواد فرهنگی مشابه و غنی شامل بقایای معماری با پلان از شاخص، سفال، مُهرهای مسطح، مهرهای مشبک، مجسمههای سنگ صابونی، پیکرکهای ترکیبی، زیورآلات ارزشمند زرین و سیمین و چندین شاخصۀ دیگر است. نخستینبار بقایای این مجموعۀ فرهنگی از محوطههای بسیار غنی در سرزمینهای باختر و مرو بهدست آمد، بههمین دلیل این سرزمینها بهعنوان منشأ آن معرفی و این مجموعۀ فرهنگی به ایننام معروف شد؛ این درحالیست که برخی پژوهشگران منشأ این فرهنگ را در خراسان ایران میدانستند. ولی بهدلیل این که تا چندیپیش هیچ محوطهای از این فرهنگ در خراسان شناسایی نشده بود، راه بر هرگونه بحث و نظر بسته بود. هدف نخست این پژوهش بررسی، مطالعه، جمعبندی و طبقهبندی آثار کشفشده از فرهنگ عصر مفرغ خراسان ایران است که در دو دهۀ اخیر منتشر شدهاند. برآیند این هدف در کنار سایر یافتههای این فرهنگ در پهنۀ گستردۀ غرب آسیا قرار خواهد گرفت تا جهان فرهنگ عصر مفرغ خراسان بزرگ در چشمانداز وسیعتر دیده شود. بر ایناساس ضروری است که تکنگاریها و اندک انتشارات محوطههای این منطقه بهصورت یکجا و در قالب یک مجموعه گردآوری شده و به اینترتیب نگاهی دوباره به مباحث مربوط به این دوره افکنده شود. در این پژوهش اساس کار بر پژوهش کتابخانهای استوار است. پرسش اصلی بدینشرح است که، با توجه به کاوشها و کشفهای دو دهۀ اخیر در خراسان ایران، چه تصویری از این فرهنگ در خراسان ایران نسبت به سایر مناطق دیگر این فرهنگ میتوان ارائه داد. چنین فرض شده است که آثار بهدست آمده از فرهنگ خراسان بزرگ در خراسان ایران باوجود کمبودهایی نسبت به مناطق دیگر، چون: جنوب ترکمنستان و شمال افغانستان، نشان از همگونی و یکپارچگی فرهنگی دارد. امروزه با وجود شناسایی و کاوش چند محوطۀ دارای این فرهنگ در ایران -بهویژه در جنوب خراسان- آنجا که امروزه «استان خراسان جنوبی» نامیده میشود، بهنظر میرسد میتوان دادههای این فرهنگ را در یک چشمانداز گستردۀ منطقهای قرار داد. در تصویر شکلگرفته، خراسان ایران همسنگ باختر و مرو اهمیت مییابد که در کنار هرات شباهت فراوانی با چهار ربع خراسان بزرگ در دوران اسلامی دارد. این مهم میتواند نشانگر شکلگیری «مفهوم خراسان» بهعنوان یک «مفهوم فرهنگی» از عصر مفرغ باشد.