|
|
|
 |
جستجو در مقالات منتشر شده |
 |
|
3 نتیجه برای سفال.
سبحان قاسمی، مرتضی حصاری، حسن اکبری، سال 2، شماره 4 - ( 6-1397 )
چکیده
دشت ورامین بر سر راه خراسان بزرگ و نقطۀ تلاقی بین شرق و غرب ایران در شمال مرکز فلات ایران قرار دارد. این دشت بهواسطۀ قرار گرفتن در جنوب کوههای البرز و تهنشین شدن خاک آبرفتی رودخانههایی که از البرز به سوی کویر مرکزی جاری هستند، حاصلخیز بوده و محل تجمع جوامع انسانی است که شواهد آن از پارینهسنگی میانه تاکنون بهدست آمده است. این دشت با متوسط بارندگی کم، بهخاطر ورود آبهای جاری در گذشته که در حالحاضر با احداث دو سد بر سر راه رودخانههای ورامین، مقدار اندکی از این آب رودخانهها به ورامین میرسد ـ کشاورزی و دامپروری پررونقی داشته که هنوز هم نشانههای آن قابل مشاهده است. محوطۀ زوارهور نیز از جمله استقرارگاههایی است که در حاشیۀ رودخانهای که به احتمال زیاد دائمی بوده قرار داشته که در حال حاضر اثری از آن قابل مشاهده نیست. این محوطه از معدود استقرارگاههایی است که سفال آغازنگارش از آن در دشت ورامین بهدست آمده است و محوطۀ کلیدی در شرق دشت ری و شمال قم محسوب میشود. هدف از این پژوهش معرفی و توصیف کلی این محوطه و شناسایی و گونهشناسی شواهد سفالی این محوطه و مطالعۀ تطبیقی آن در افق فرهنگی شوش II، بانش و آغازایلامی است. پرسشهایی که در این پژوهش مطرح میشود بهطورکلی دربارۀ تغییرات سفالی این محوطه است و اینکه چه تعاملاتی با استقرارگاههای نزدیک به خود داشته است؟ اساس تحلیلها بیشتر متکی بر اطلاعات و یافتههای درونی و دادههای میدانی است و نتایج آن نیز شامل گونهشناسی کامل سفال آغازنگارش این محوطه و مستندکردن مرکز استقراری دیگری از دورۀ شهرنشینی (آغازنگارش) براساس شواهد سفال این دوره است.
افراسیاب گراوند، کریم حاجیزادهباستانی، فاطمه ملکپور، اکبر عابدی، سال 3، شماره 10 - ( 12-1398 )
چکیده
دشت میانکوهی خوی بهلحاظ دارا بودن شرایط جغرافیایی و ظرفیتهای زیستمحیطی مناسب، درطول هزاران سال اقوام مختلف را بهسوی خود جذب کرده و زمینهساز ایجاد استقرارهای انسانی در ادوار مختلف بوده است. الگوی پراکندگی محوطههای شناساییشده در این دشت میانکوهی در عصرمفرغ، ظهور و وجود یک مرکز بزرگ بهنام «محوطۀ دوزداغی» را نشان میدهد که در این دوره به مرکزی بسیار مهم و بزرگ تبدیل میشود. محوطۀ دوزداغی با ارتفاع 1200 متر از سطح دریا، محوطهای است با وسعت بیش از 16 هکتار و با 24 متر ارتفاع از سطح اراضی اطراف و بلندترین محوطۀ پیشازتاریخی دشت است که درکنار رودخانۀ دائمی قودوخبوغان و چشمهسارها و تالابهای زیبای اطراف آن شکلگرفته است. یکی از مهمترین پرسشهای موجود در رابطه با دشت خوی بهدلیل همجواری آن از یکسو با منطقۀ قفقاز جنوبی و شرق آناتولی و از سوی دیگر حوضۀ دریاچه ارومیه و چگونگی ارتباطات و تعاملات منطقهای و فرامنطقهای دشت خوی با مناطق همجوار است که نیازمند مطالعه و پژوهش است. فرض نیز بر این است که با توجه به آنالیز برخی از مواد فرهنگی مانند ابسیدین و نشان دادن ارتباطات فراوان با منطقۀ قفقاز و شرق آناتولی گمانهزنی در این محوطه نیز با هدف آشکار ساختن این ارتباطات بوده است. این محوطه دارای آثار فرهنگی از دورههای نوسنگی، مسوسنگ، مفرغ و عصرآهن است که بهدلیل قرارگرفتن در مسیر مواصلاتی فلات ایران به آناتولی و نیز واقعشدن در مسیر بزرگراه مهم بازرگانی منشعب از جادۀ خراسان بزرگ (جادۀ ابریشم)، از موقعیت ممتازی جهت مبادلات تجاری و فرهنگی برخوردار بوده است. وجود معدن نمک بهعنوان کالای صادراتی در این محوطه و همچنین ابزارهایی از سنگ ابسیدین (کالای وارداتی) در 7 نوع و رنگ متفاوت، شاهد این مدعاست. درصد حجم پراکندگی سفالینهها در سطح محوطه نشان میدهد که دورۀ پویایی و شکوفایی این محوطه در عصرمفرغ بوده و بهنظر میرسد که در این دوران و برای اولینبار در دشت خوی، میتوان از وجود یک مرکز با مساحت بیش از 16 هکتار سخن گفت که وجود چنین مرکزی به احتمال زیاد درراستای تجارت فرامنطقهای بوده است. در این پژوهش، 20 نمونه سفال عصرمفرغِ گردآوریشده از بررسی سطحی و گمانهزنی بهمنظور تعیین عرصه و حریم محوطه مورد مطالعه و گونهشناسی قرار گرفته است.
مجید محمدیارلو، مرتضی حصاری، خلیل الله بیک محمدی، سال 5، شماره 16 - ( 6-1400 )
چکیده
دشت ورامین-پیشوا، از دشتهای جنوبشرقی استان تهران و از مهمترین نواحی فرهنگی مرکز فلات ایران در ادوار مختلف تاریخی بهشمار میآید. تپۀ تقیآباد (تپه درازه) با دو برجستگی غربی و شرقی مرتفع و متشکل از لایههای مختلف غنی عصر آهن و مفرغ، در این دشت قرار دارد؛ این محوطه در سال 1397 مورد مطالعه و کنکاش باستانشناختی قرار گرفته است. در این مطالعه، مشخص گردید که این محوطه، دارای نهشتههای مختلفی (معماری، سفال، استخوان و...) از عصر آهن 2 و 1 در لایههای فوقانی، و آثاری از مفرغ متأخر در لایههای تحتانی، همافق با سنتهای فرهنگی رایج در فلات است. این پژوهش با هدف تحلیل یافتههای یاد شده و تطبیق آن با یافتههای سایر محوطههای دشت ورامین و دیگر محوطههای شاخص همجوار انجام یافته است. پرسشهای این پژوهش چنین طرح میشود؛ براساس یافتههای باستانشناختی، تحولات فرهنگی تپۀ تقیآباد دربردارندۀ چه نوع سنتهای فرهنگی عصر آهن است؟ برهمکنشها و تأثیر و تأثرات منطقهای و فرامنطقهای فرهنگهای رایج عصر آهن دشت ورامین، بهواسطۀ یافتههای تقیآباد در نوع سفال و معماری، چگونه است؟ برهمیناساس، عصر آهن 2 و 1 دشت ورامین و خاصّه تپۀ تقیآباد، تاحدودی نشاندهندۀ کنشهای منطقهای در دشت ورامین، و قرابت و همگرایی فرامنطقهای فرهنگی با محوطههای همجوار است؛ بنابراین، میتوان چنین پنداشت که محوطههای عصر آهن دشت ورامین-پیشوا، بالأخص تپۀ تقیآباد، محصول و برآیند یک جامعۀ پیشرفته با شاخصههای جوامع پیچیدۀ شهری و تطوریافتۀ فرهنگهای پیشین با تأسّی فرهنگی از کُنشهای همافق همجوار در شاخصههایی بهمانند معماری و سفال بوده است. پژوهش پیشِرو از نظر ساختاری، جزو تحقیقات بنیادی با رویکرد تطبیقی-تحلیلی است؛ روش یافتهاندوزی، بهرهبرداری از یافتههای یک فصل کاوش باستانشناختی مبتنیبر تحلیلهای تاریخی است. نتایج مطالعۀ استقرارهای دشت ورامین از بررسیهای باستانشناختی آن و ارزیابی جوامع عصر آهن دشت ورامین براساس کاوش تپۀ تقیآباد، این ناحیه و محوطه را بهعنوان منطقه و شاخصهای مهم در مطالعات مراحل فرهنگهای عصر آهن مرکز فلات ایران قرار داده است.
|
|
|
|
|
|