|
|
|
 |
جستجو در مقالات منتشر شده |
 |
|
3 نتیجه برای طبقهبندی
میلاد باغشیخی، محمداسماعیل اسمعیلیجلودار، علیرضا خسروزاده، علمدار حاجیمحمدعلیان، سال 3، شماره 10 - ( 12-1398 )
چکیده
سفال بهعنوان مهمترین و فراوانترین دادۀ فرهنگی در بسیاری از محوطههای باستانی از اهمیت بالایی در مطالعات باستانشناسی برخوردار است، بهگونهایکه بسیاری از دورهبندیهای زمانی برمبنای مطالعات مقایسهای سفالی انجام شده است؛ درواقع، شناخت سفال هر دوره یکی از بنیادیترین مراحل مطالعات باستانشناسی است. گونهشناسی، طبقهبندی و سرانجام گاهنگاری سفال، ابزار مناسبی برای شناخت بیشتر سنت سفالگری در هر منطقه است. محوطۀ شیرکوه نایین در 6 کیلومتری غرب روستای سِپرو نایین، یکی از محوطههای منسوب به دورههای ساسانی و اشکانی است. بر این اساس، با این پرسش بنیادی که تعیین قدمت محوطه از طریق طبقهبندی، گونهشناسی و مطالعات مقایسهای سفال مربوط به چه دوره یا دورانی است؟ در این تحقیق با تکیه بر طبقهبندی، گونهشناسی و مطالعات تطبیقی سفال، گاهنگاری پیشنهادی آن ارائه شده است. بر این اساس از مجموع کل سفالهای جمعآوریشده توسط نگارندگان، تعداد 63 قطعه سفال گونهشناسی، طبقهبندی و در چارچوب روشهای رایج باستانشناختی، تجزیه و تحلیل و درنهایت منجر به ارائۀ گاهنگاری شده است. شیوۀ پژوهش از نوع توصیفی-تطبیقی است و نتایج براساس مطالعات مقایسهای مورد تحلیل قرار گرفته است. نتایج پژوهش نشان داد سه گونۀ سفالی قهوهای، نخودی و قرمز و سه نوع شکل سفالی کاسه، کوزه و خمره در میان سفالهای شیرکوه قابل تشخیص است. تمامی سفالینهها با چرخ سفالگری ساخته شدهاند و در بین آنها سفال دستساز یافت نشد. نتایج گاهنگاری نشان داد که بیشتر سفالها مربوط به دورۀ ساسانی و شمار کمی از آنها مربوط به قرون اولیۀ اسلامی است. سفالهای این محوطه با محوطههای مختلفی از مناطق ایران نظیر: قلعهیزدگرد ریجاب، اولتانقالاسی مغان، تورنگتپه، میاناب شوشتر و دشت فارسان چهارمحالبختیاری قابلمقایسه و شاخصه سفالهای ساسانی در بخش فلات مرکزی از طریق مطالعات باستانشناسی این محوطه قابلتشخیص است. شناختشناسی بناهای معماری برجایمانده در این محوطه شامل قلعه، چهارتاقی و صفۀ شیرکوه نیز شایان توجه و از دیگر مباحث طرحشده در مقاله است.
هانیه حسیننیا امیرکلایی، سیدرسول موسویحاجی، مرتضی عطایی، عبدالرضا مهاجرینژاد، سال 4، شماره 14 - ( 12-1399 )
چکیده
محوطۀ باستانی ناتل در روستای ناتلکنار علیا از توابع شهرستان نور و به فاصلۀ شش کیلومتری جنوبغربی آن در غرب استان مازندران قرار گرفته است. بهدلیل اهمیت این محوطۀ تاریخی، علاوهبر بررسیهای باستانشناسی انجامشده، تاکنون سه فصل کاوش در سالهای 1387، 1389 و 1395 ه.ش. در این محوطه به انجام رسیده است. پژوهش حاضر بر بخشی از یافتههای سفالی فصول اول و دوم این کاوش که در اختیار نگارنده قرار گرفته بود، متمرکز است که تعداد 2166 قطعه سفال لعابدار و بدون لعاب را شامل میشود. گاهنگاری نمونههای مذکور و بهتبع آن آگاهی دقیقتر از دورههای استقراری محوطه، شناخت هرچه بهتر و بیشتر سفال این محوطه بهطور اخص و سفال دوران اسلامی مناطق حاشیۀ جنوبی دریای مازندران بهطور اعم، و آگاهی از میزان مشابهت و تفاوت سفالهای بهدستآمده از این محوطه با مراکز عمدۀ سفالگری دوران اسلامی نیازمند مطالعۀ دقیق و همهجانبۀ این نمونهها در قالب طبقهبندی، گونهشناسی و مقایسۀ تطبیقی بود که در قالب این پژوهش برای پاسخ به پرسشهایی نظیر: سفالهای مکشوف از فصول اول و دوم کاوش در محوطۀ تاریخی ناتل، به چه دوره یا دورههایی تعلق دارند؟ و سفالهای مکشوف از شهر تاریخی ناتل، از نظر کیفیت ساخت و تزئینات در مقایسه با مراکز عمدۀ سفالگری ایران در دوران اسلامی از چه وضعیتی برخوردارند؟ به انجام رسید. پژوهش حاضر، براساس هدف از نوع تحقیقات بنیادی و براساس ماهیت و روش از نوع تحقیقات تاریخی و نیز توصیفی-تحلیلی است که در آن موضوع موردبحث با استفاده از منابع مکتوب و دادههای باستانی تا حصول نتایج علمی دنبال خواهد شد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان میدهد که غالب نمونههای مورد مطالعه به سدههای اولیه (3 و 4 ه.ق.) و میانی اسلامی (5 تا 9 ه.ق.) تعلق دارند، با این توضیح که نمونههای دورۀ ایلخانی و تیموری نسبت به سدههای پیشین در این مجموعه تعداد کمتری را شامل میشود؛ همچنین نتایج مطالعات آماری برروی سفالهای شهر تاریخی ناتل حاکی از آن است که این سفالینهها از کیفیت ساخت و استحکام نسبتاً خوبی برخوردار بوده، اما بهلحاظ شیوۀ ساخت و تنوع نقوش از سطح پایینتری برخوردار است.
داود بهروزیفر، رضا مهرآفرین، محمدرضا سعیدیهرسینی، احمد چایچیامیرخیز، سال 5، شماره 17 - ( 9-1400 )
چکیده
دشت سرخس در شمالشرق ایران و همجوار با کشور ترکمنستان واقع شده است. درخصوص مطالعات سفال دورۀ اشکانی در دشت سرخس، تاکنون مؤلفههای بهخصوصی برای آن درنظر گرفته نشده است. شناسایی و طبقهبندی سفالهای اشکانی این منطقه میتواند ابزار مناسبی برای شناخت بیشتر سنتهای سفالگری، و مطالعۀ تعاملات فرهنگی و اقتصادی مراکز جمعیتی آن دوره فراهم سازد. روش انجام پژوهش براساس مطالعات کتابخانهای (توصیفی و تحلیلی) طی یک مرحلۀ بررسی میدانی (پیمایشی) است. براساس یافتههای سطحی بررسی میدانی درمجموع 91 قطعه سفال شاخص از 14 محوطۀ استقراری متعلق به دورۀ اشکانی جهت بررسی انتخاب شد. درواقع این پژوهش بهدنبال پاسخ این پرسش است که، ارتباطات درونمنطقهای و فرامنطقهای دشت سرخس در دورۀ اشکانی با مناطق همدوره چگونه بوده است؟ با توجه به مطالعات صورتگرفته برروی سفالهای منتسب به دورۀ اشکانی در دشت سرخس میتوان این دوره را در دشت یادشده به دو دوره بخش نمود که در دورۀ نخست (شکلگیری حکومت اشکانیان تا قبل از به سلطنت رسیدن مهرداد اول) دشت سرخس متأثر از فرهنگ واحۀ سرخس ترکمنستان است؛ و در دورۀ دوم، تا پایان دورۀ اشکانیان متأثر از فرهنگهای شناختهشدۀ جنوب ترکمنستان، یعنی فرهنگهای نسا و مرو هستند. هدف از این پژوهش ضمن شناسایی و معرفی سفال اشکانی دشت سرخس، طبقهبندی و گونهشناسی سفالهای دورۀ اشکانی منطقه است. ضرورت پژوهش حاضر، ناشناخته بودن فرهنگهای سفال استقرار اشکانی دشت سرخس است و پژوهش حاضر تا حدودی میتواند زمینۀ شناخت بهتر را برای پژوهشهای بعدی فراهم کند.
|
|
|
|
|
|