|
|
|
 |
جستجو در مقالات منتشر شده |
 |
|
2 نتیجه برای بهبهان
احمد آزادی، ابراهیم قزلباش، مجید کوهیگیلوان، سال 2، شماره 4 - ( 6-1397 )
چکیده
دشت بهبهان منطقهای است که در آن، کوههای بلند زاگرس به دشتهای پست خوزستان منتهی میشود. این دشت بهدلیل وجود رودخانههای پُرآبی مانند مارون و نیز وجود زمینهای حاصلخیز، بهلحاظ زیستی، شرایط بسیار مساعدی را برای شکلگیری استقرارهای انسانی از پیشازتاریخ تا دورهی معاصر، فراهم آورده است. نتایج حاصله، برآمده از دو فصل بررسی در منطقهی منصورآباد بهبهان است؛ این منطقه در بخشهای شمال و شمالشرقی دشت بهبهان قرار دارد. محدودهی بررسی منطقهای به مساحت حدود 150 کیلومتر مربع و هدف اصلی این برنامه، مستندسازی و شناسایی آثار باستانی موجود در محدودهی لرزهنگاری اکتشاف نفتِ منطقهی منصورآباد بود. روش بررسی بهصورت گسترده و تااندازهای فشرده و براساس نقشههای 25000/1 منطقه، برای بررسی موقعیت جغرافیایی و ثبت آثار باستانی بود. در این بررسی، ثبت محوطههای باستانی با استفاده از دستگاه مکانیاب GPS و نمونهبرداری از یافتههای سطحی بهروش دلبخواه انجام گردید. در یک نگاه کلی میتوان چشمانداز زمینریختشناسی منطقهی بررسیشده را به 3 بخش دشت، تپهماهورهای کوهپایهای و کوهستان تقسیم نمود. قسمت دشت شاملِ بخشهایی از شمال دشت بهبهان میشود؛ تپهماهورهای کوهپایهای، زمینهایی با پستیوبلندی ملایم است که از بخشهای شمال، شرق، شمالشرق و شمالغرب به دشت بهبهان منتهی شده و در بخشهای دیگر به رشته کوههای خائیز و بَدیل ختم میشود. منطقهی کوهستانی نیز شامل بخشهایی از رشتهکوه خائیز و رشتهکوه بَدیل است. نتیجهی بررسیهای انجامشده در منطقهی منصورآباد، شناساییِ مجموعهای متشکل از 55 محوطه از دورههای مختلف، شامل: تپه، پراکندگی سفال، پراکندگی سفال و معماری، پراکندگی دستساختهای سنگی و معماری، پراکندگی معماری و چندین سازه ازجمله بنای امامزاده، دژ، آسیاب، بنای مسکونی و استودان است. آثار شناساییشده در بخشهای مختلف چشمانداز زمینریختشناسی منطقهی بررسی، از جمله دامنهی ارتفاعات، دهانهی تنگهها و پشتههای طبیعیِ تپهماهورهای کمارتفاع قرار گرفتهاند. به نسبتِ دوران اسلامی، آثار متعلق به دورههای پیشازتاریخ و تاریخی، درصد کمتری از آثار شناساییشده را تشکیل میدهند. شمار قابلتوجهی از محوطههای شناساییشده از نوع محوطههای با معماری سنگی خشکهچین بوده که با استفاده از تکهسنگهای کوچک و بزرگ تراشخورده ساخته شدهاند. درمجموع پراکندگی سفال بر سطح این محوطهها کم بوده و برخی از آنها بدونِ سفالاند.
افشین خسروثانی، سال 4، شماره 11 - ( 3-1399 )
چکیده
«ارجان» یکی از خورههای مهم ایالت فارس در دوران ساسانی و اسلامی بود. درخصوص نامجای ارجان اختلافات عدیدهای هم در منابع مکتوب و هم در میان پژوهشگران معاصر وجود دارد. از علتهای اصلی این اختلافات، اطلاعات مختلف منابع مکتوب و ناهمخوانی شواهد باستانشناختی با این منابع است و همینامر منجر شده تا نقطهنظرات گوناگونی در این راستا مطرح شود. در اینجا نگارنده با ذکر دیدگاههای مختلف و تلفیق آنها با شواهد باستانشناختی سعی دارد به درک و شناختی روشنتر از این موضوع دستیابد. از دیگر مواردی که در این مقاله بدان پرداخته خواهد شد، موضوع تغییرات اداری و مرزی است که درطول دوران مختلف، ارجان را دستخوش تغییر و تحول کرده است. ارجان در دوران مختلف دچار تغییرات اداری و مرزی فراوانی شده است؛ بهطوریکه در سدههای نخستین اسلام، اینخوره همان ساختار و حدود دورۀ ساسانی را در خود داشت، اما در دورههای بعد شاهد جابهجایی از ایالتی به ایالت دیگر، تغییر نام و کم شدنِ حدود و ثغور نواحی و بخشهای وابسته به آن هستیم. این نوشتار تلاش دارد به دو پرسش مهم در ارجان پاسخ دهد؛ نخست، تغییرات اداری و مرزی رخ داده در پهنۀ ارجان تا به امروز چگونه بوده است؟ و دیگری آنکه، دلایل اصلی ناهمخوانیهای موجود میان پژوهشگران بر سر نام واقعی ارجان چیست؟ دلایل اصلی ناهمخوانیهای موجود میان پژوهشگران برسر نامجای ارجان چیست؟ پرواضح است که محققان اشارهها و توضیحات بسیاری درراستای شناخت سیمای ارجان، تغییرات اداری و مرزی این منطقه بیان داشتهاند؛ با اینحال، تلفیق و ترکیب دادههای تاریخی و باستانشناختی موردی است که کمتر در مطالعاتشان مشاهده میشود. از اینرو نگارنده سعی دارد تا با تلفیق هر دو رویکرد تاریخی و باستانشناختی به موضوع نامجای و تغییرات اداری و مرزی ارجان در دوران ساسانی و اسلامی بپردازد. انجام پژوهش حاضر از طریق بررسی و تطبیق یافتهها و شواهد باستانشناسی با مواد و اطلاعات مستخرج از منابع مکتوب است.
|
|
|
|
|
|