|
|
|
 |
جستجو در مقالات منتشر شده |
 |
|
3 نتیجه برای مترجم
عباس مترجم، مهدی حیدری، سال 1، شماره 2 - ( 12-1396 )
چکیده
دشت الشتر منطقهای سرسبز و پرآب، با آبوهوای مطبوع و خاک غنی است که از دوران پیشازتاریخ تاکنون همواره مسکن اقوام و گروههای مختلف انسانی بوده است. موقعیت قرارگیری دشت الشتر و همجواری با مناطق شمالی زاگرس، مرکز فلات، جنوبغرب ایران و بینالنهرین از دیرباز به این منطقه اهمیت ارتباطی خاصی بخشیده است. نگارندگان پس از تشریح وضعیت اقلیمی و وضعیت راههای باستانی و تاریخی دشت الشتر، نحوۀ پراکنش استقرارگاههای باستانی و تاریخی دشت الشتر را در ارتباط با آن تحلیل نمودهاند. در این راستا با استفاده از نرمافزار ArcGIS نسخۀ 10.3 موقعیت قرارگیری هر محوطه در الشتر مشخص شده است. خروجی نرمافزار، چهار نقشه در ادوار مسسنگی، مفرغ و آهن، تاریخی و اسلامی است. پس از بررسیهای انجامشده، مسیر تقریبی راه باستانی در دشت الشتر که مسیر ارتباطی شمال به جنوب زاگرس مرکزی بوده مشخص شده است. تحلیل فاصله هر محوطه از این راه باستانی مشخص کرد که بیشتر محوطههای باستانی دشت الشتر از دورۀ اسلامی در امتداد این مسیر شکل گرفتهاند. دادههای این پژوهش براساس بررسی باستانشناسی است که توسط علی سجادی در سال 1376شمسی، بررسی باستانشناسی داوود داوودی در دو فصل در سالهای 1385 و 1386 شمسی و همچنین بررسی مجدد نگارندگان در دشت الشتر گردآوری شده است.
مهناز شریفی، عباس مترجم، سال 2، شماره 4 - ( 6-1397 )
چکیده
تپهقشلاق یکی از معدود محوطههای استقراری دورۀ روستانشینی قدیم در درۀ تالوار شهرستان بیجار مربوط به هزارۀ پنجم ق.م. است که با توجه به آزمایشات تاریخگذاری به روش تابشگرما از تاریخ 5500 ق.م. لغایت 3600ق.م. بدون وقفه مورد سکونت بوده است. انجام سه فصل کاوش باستانشناختی این محوطه، اطلاعات ارزندهای درخصوص وضعیت فرهنگی و باستانشناسی منطقه در اختیار ما قرار داد. شواهد باستانشناسی روستای کهن قشلاق نشان داد که بافت معماری به لحاظ کالبدی شامل اتاقهای کوچک متمرکز و مشرف به حیاط مرکزی هستند که با توجه به یافتههای منقول میتوان کارکرد آشپزخانهای، انباری و نشیمن را برای آنها تشخیص داد. ورودیهای اصلی بهسمت جنوبغربی (آفتابگیر) باز میشوند. در اتصال دیوارها در کنجها از روش قفلوبست استفاده شده و در ارتفاع باقیمانده از بناها هیچگونه نشانهای از ترک ناشی از تفاوت بار وارده در کنجها دیده نمیشود. با توجه به اینکه درۀ تالوار بیجار در گذرگاه بینابینی شمالغرب ایران و زاگرس مرکزی قرار گرفته، لذا نوعی تعامل روش و سازهای از هزارۀ پنجم و چهارم ق.م. شمالغرب ایران مانند حاجیفیروز و دالما و همچنین ویژگیهای بومی و محلی و تأثیرات فرهنگهای همزمان در محوطههایی مانند سهگابی و گودین در شرق زاگرس مرکزی در بافت آن وجود دارد. از لحاظ روش، این پژوهش متکی بر دادههای نویافته از کاوشهای میدانی باستانشناسی و سپس مطالعه و مقایسه با بافتهای معماری شناختهشده همزمان در مناطق پیرامونی استوار است. همچنین در برخی موارد به نشانههای معماری سنتیـروستایی در محل نیز استناد شده است. در مجموع مشخص شده که معماری اولیه این منطقه بهعنوان یک عنصر فرهنگی هنری از ارتباطات فرامنطقهای، ویژگیهای بومی و فناوریهای نوآورانه ترکیب یافته است.
حمید حریریان، سامان حیدریگوران، عباس مترجم، الهام قصیدیان، سال 4، شماره 14 - ( 12-1399 )
چکیده
عمدۀ دانش ما در مورد دوران پارینهسنگی در فلات ایران از کوهستان زاگرس بهدست آمده است؛ اما در سالهای اخیر، مطالعات پارینهسنگی در نقاط مختلف ایران ازجمله جنوب کوهستان البرز و مرکز فلات ایران نیز انجام شده که دادههای ارزشمند فراوانی از دوران پارینهسنگی بهدست دادهاند. نوشتار حاضر به معرفی پناهگاه صخرهای سُرهه در دامنههای جنوبی کوهستان البرز در دهستان برغان شهرستان ساوجبلاغ میپردازد. مجموعهی سُرهه شامل هشت غار و پناهگاه صخرهای است که از نخستین پناهگاه از ضلع غربی در جنوب رودخانۀ سِنج، دستافزارهای سنگی که بر اثر کاوش غیرمجاز در سطح پناهگاه پراکنده شده بود، بهدست آمد. با مطالعۀ دقیق فناوری و گونهشناسی دستافزارهای سنگی مشخص گردید که فناوری لوالوا بهوفور در ساخت آنها بهکار رفته است و در نتیجه، مجموعه را به دورۀ پارینهسنگی مربوط میسازد. فناوری دستافزارها بیشتر مبتنیبر ساخت تیغهها و تراشههای کشیده و بلند است که بسیاری از آنها از روش لوالوا بهدست آمدهاند. سنگخام بهکاررفته در ساخت این دستافزارها عمدتاً از توف سبزرنگ محلی است که در اطراف پناهگاه صخرهای سرهه و همینطور بر دامنۀ مقابل این پناهگاه بهوفور دیده میشود. با مقایسۀ دادههای بهدست آمده از سرهه با محوطههای کوهستان زاگرس و مرکز فلات ایران، مشخص گردید که دستافزارهای سرهه منحصربهفرد بوده و شباهت اندکی با محوطههای مرکز فلات ایران و تفاوتهای آشکاری با محوطههای زاگرس از خود بهنمایش میگذارند. هدف اصلی پژوهش حاضر معرفی محوطۀ پارینهسنگی سرهه و دادههای بهدست آمده از آن است؛ زیرا تاکنون محوطهای مربوط به دوران پارینهسنگی در این منطقه شناسایی نشده است. با مطالعۀ جغرافیای منطقه، ویژگیهای زیستی محوطه و تحلیل گونهشناسی و فناوری دستافزارهای پراکنده بر سطح آن، این پژوهش به دادههایی از دورۀ پارینهسنگی دستیافته و در نتیجه مقدمهای بر بازسازی استقرار و رفتارهای انسانی در دورۀ پارینهسنگی در این منطقه را فراهم میسازد.
|
|
|
|
|
|