|
|
|
 |
جستجو در مقالات منتشر شده |
 |
|
5 نتیجه برای حسینی
علی نویدگبلو، سید مهدی حسینینیا، سال 1، شماره 2 - ( 12-1396 )
چکیده
موضوع پژوهش حاضر تحلیل و مقایسۀ نسبی پیشانیبند طلایی بهدستآمده از منطقۀ خلخال، موجود در موزۀ آذربایجان است که از طریق کاوشهای غیرمجاز بهدست آمده است. باتوجه به اینکه هیچگونه کار پژوهشی بر روی این شئ صورت نگرفته، لذا انجام چنین پژوهشی در این زمینه بهمنظور مشخص کردن کارکرد، شیوۀ ساخت، مقایسه، تاریخگذاری نسبی و تجزیه و تحلیل نقوش نمادین بهکاررفته بر روی این اثر هنری ضروری بهنظر میرسد. روششناسی این مقاله بهصورت مطالعۀ تطبیقی و بهصورت تحلیلی-توصیفی و شیوۀ گردآوری اطلاعات آن نیز به دو روش کتابخانهای و میدانی است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که در کاربست نقوش این پیشانیبند، طرز تفکر و اعتقادات هنرمندان تأثیر بهسزایی داشته است. درواقع این نقوش بهصورت آیینی و مظهری از خدایان بودند که توسط هنرمندان بر روی سفالینهها و گاهی بر روی زیورآلات نقش شدهاند تا بدین وسیله خود را تحت حمایت خدایان قرار دهند. با توجه به مطالعات انجامشده در زمینۀ شیوۀ ساخت، شیوۀ تزئین و تجزیه و تحلیل حاصل از مقایسۀ نقوش با نمونههای تزئینی مشابه مانند سینهبند زرین و عاجهای زیویه، جام طلای لرستان، جام زرین مارلیک و پیشانیبند حسنلو، نتایج تاریخگذاری مبین آن است که پیشانیبند مورد مطالعه را میتوان در محدودۀ زمانی بین اواخر هزارۀ دوم و اوایل هزارۀ اول ق.م. تاریخگذاری کرد.
نسرین بیکمحمدی، سیدهاشم حسینی، سپیده مرادیمحتشم، سال 2، شماره 3 - ( 3-1397 )
چکیده
در قرون 5 و 7 هـ.ق. دگرگونی عظیمی در تمامی هنرها، صنایع و علوم از جمله هنر سفالگری اسلامی بهوجود آمد و بهحق دورۀ طلایی سفالگری بود. سفالگران سلجوقی شیوۀ لعابکاری ظروف سفالی را احیا کردند و همچنین پیشرفت سفال زرینفام را میتوان به زمان آنان نسبت داد. کاشان در آغاز سدۀ هفتم هـ.ق. یکی از مراکز عمدۀ سفالینه شد و بهمدت چندین دهه ظروفی را تولید کرد که فنی دقیق و ظریف داشتند. شواهد مکتوب و کاوشهای باستانشناسی دربارۀ اهمیت کاشان در این زمینه شکی باقی نمیگذارد؛ چنانکه واژۀ کاشی نیز نام خود را از کاشان گرفته است. تقریباً همزمان با ایران، رقه در سوریه تحت حکومت ایوبیان به یکی از مراکز مهم تولید ظروف سفالین و آثار هنری ظریف تبدیل شد. آثار رقه و کاشان بهقدری به هم شبیه هستند که گاه تشخیص آنها از هم دشوار است. هدف از این مقاله مشخصکردن شباهتها و تفاوتهای موجود بین دو سبک سفال کاشان و رقه و در نهایت مشخصکردن تأثیر و تأثر بین این دو سبک است. در این راستا سعی شده است در این جستار به پرسشهای زیر پاسخ داده شود: چه مشابهتها و تفاوتهایی بین این دو سبک سفالی وجود دارد؟ وضعیت تأخر و تقدم دو سبک سفالی نسبت به یکدیگر چگونه است؟ روش پژوهش در این مقاله بر اساس روش توصیفی و تحلیلی بوده و از منابع کتابخانهای در جهت تبیین موضوع استفاده شده است. با بررسی آثار سبک سفال زرینفام شهرهای کاشان و رقه میتوان به نوعی سبک تلفیقی دست پیدا کرد که تحتتأثیر هنر سفالگری ایران قرار دارد و بهنظر میرسد که سبک سفالی کاشان غالب بوده و سفالگران کاشانی توانستهاند بسیاری از شیوهها و هنرهای تزئینی خود را به رقه منتقل کنند.
محمدصادق داوری، حامد حسینی دولتآبادی، حسن کمالی دولتآبادی، سال 3، شماره 10 - ( 12-1398 )
چکیده
لودریچه محلهای واقعدر شهرستان برخوار و 9 کیلومتری شمال شهر اصفهان است. این بنا در مجاورت قبرستان کهن که امروزه تبدیل به فضای سبز شده، قرار دارد. جهت بنا شمالغربی- جنوبشرقی و نقشۀ آن چهارطاقی است که بعدها دخالتهایی در آن صورت گرفته است. بهدلیل قرارگیری این منطقه در فاصلۀ 4 کیلومتری شرق شهر تاریخی گز (با استقرارهایی از دورۀ اشکانی و ساسانی) مطالعۀ این بنا در بافت فرهنگی تاریخیاش درخور اهمیت است. در همین راستا تلاش شد تا ضمن بررسی باستانشناسانۀ چهارطاقی لودریچه، فهمی نسبی از تاریخ ساخت و کاربری این بنا ارائه و بهعنوان یکی از اولین پژوهشهای متکیبر فعالیت باستانشناسانه در شهرستان برخوار، مبنای مطالعات تطبیقی و مقایسهای آتی در این منطقه قرار گیرد. مهمترین و اصلیترین پرسشهای پژوهش، زمان ساخت بنا و کاربری بنا از زمان ساخت آن تاکنون(؟) است. برحسب فرضهای اولیه و با تشریح نقشۀ بنا، بنای لودریچه متعلق به دورۀ ساسانی و قرون اولیۀ اسلامی با کاربری مذهبی درنظر گرفته شد که با انجام پژوهش، این فرضیات اثبات شد. این پژوهش با روش بررسی پیشینۀ بنا در متون تاریخی، ارزیابی مصالح و عناصر تزئینی بنا، تحلیل نقشۀ معماری و مقایسۀ آن با سایر بناهای همجوار و همزمان انجام شده است. نتایج حاصل از پژوهش بیانگر این است که بنای لودریچه چهارطاقیای متعلق به دورۀ ساسانی یا سدههای اولیۀ اسلامی با کاربری آتشکده یا همان «آتشکدۀ زروان اردشیر» است که بهدستور اردشیر بابکان پس از تصرف اصفهان در هنگام ظهر در قریۀ «خوار» ساخته شده که بعدها با ورود دین اسلام به منطقه، این بنا از آتشکده به حسینیه تغییرکاربری داده و تا امروز اهالی این منطقه از آن بهعنوان بنایی مذهبی استفاده مینمایند.
سعید ستارنژاد، بهروز عمرانی، حسین ناصریصومعه، سید مهدی حسینینیا، سال 4، شماره 11 - ( 3-1399 )
چکیده
یکی از انواع اصلی آثار صخرهای، فضاهای دستکند آئینی-مذهبی است. این فضاهای دستکند از دیرباز موردتوجه، تقدس و احترام گروههای اجتماعی متدین و پایبند به آموزههای دینی بوده است. از این منظر میتوان گفت منطقۀ مراغه یکی از کانونهای فوقالعاده مهم، غنی و دیرپای معماری آئینی-مذهبی در تاریخ و فرهنگ ایران بوده است. در عصری که فضاهای دستکند آئینی در بسیاری از مناطق، رونق آئینی و قوت قُدسی تأثیرگذار خود را از دست داده است، برخی از فضاهای دَستکند آئینی-مذهبی در مراغه همچنان حضور فعال و پررنگ دارد. بر همین اساس این پژوهش ضمن شناسایی، معرفی و تبیین ویژگیهای خاص فضاهای دستکندِ آئینی-مذهبی این منطقه، به عامل شکلگیری این فضاهای آئینی نیز پرداخته است؛ بنابراین در کنار روش میدانی جهت ثبت، ضبط و توضیح وضعیت کنونی، از مطالعات اسنادی برای شناخت عامل شکلگیری معماری آئینی-مذهبیِ شهرستان مراغه استفاده گردید. انجام این پژوهش درصدد پاسخگویی به این پرسش بنیادی است که، فضاهای دستکند آئینی-مذهبی در مراغه به چند گونه تقسیم میشوند؟ نتایج بررسیهای انجامشده، حاکی از شناسایی تعداد 8 اثر صخرهای آئینی-مذهبی در شهرستان مراغه است. معماریهای صخرهای فوق از منظر ریختشناسی در قالبهای سطحی و زیرسطحی قابل دستهبندی هستند. همچنین ازلحاظ گونهشناختی و تقسیمبندی ماهیت کاربری دارای استفادههای مختلفی است، ازجمله: الف) مسجد، ب) خانقاه، پ) کلیسا، ت) معبد بودایی، ث) نیایشگاه روباز، ج) گوردخمه، چ) قبور صخرهای. هماکنون بسیاری از این محوطهها دچار ویرانی شده، با وجود این برخی از فضاها، جایگاه قُدسی خود را حفظ نموده و با تغییراتی مورد استفادهاند.
غلامرضا رحمانی، مهدی حسینی، سال 4، شماره 11 - ( 3-1399 )
چکیده
در این پژوهش پس از ارائۀ تعاریف مرتبط با جامعهشناسی تاریخی و بررسی نقش متقابل این حوزۀ تخصصی و تجزیه و تحلیل آثار هنری، مؤلفههای مؤثر در مطالعۀ دیوارنگارههای درباری دورۀ قاجار به بحث گذاشته میشود. بهعنوان اولین مؤلفه، خاستگاه اجتماعی نقاشان و پدیدآورندگان این نگارهها مدنظر قرارگرفته و به طبقهبندی و ردهبندی نقاشان درباری قاجار براساس زمینههای کاری و فعالیتی آنها پرداخته شد. باتوجه به اینکه دیوارنگارههای قاجار با هدف انتقال پیامی مشخص طرحریزی و اجرا میشدهاند؛ مؤلفۀ بعدی، مخاطبان این نوع دیوارنگارهها بوده که براساس آن ترکیب نقش و نگارهها تعیین میشده است. پس از بررسی این مؤلفهها، تأثیرپذیری دیوارنگارههای درباری قاجار در جامعهشناسی تاریخی براساس مؤلفههای اجتماعی و سیاسی به بحث گذاشته شده است. هدف در این بحث، تحلیل کلی طبقاتی نیست؛ بلکه بررسی نقش طبقات مختلف در روند شکلگیری دیوارنگارههای درباری این دوره است. این پژوهش براساس روش توصیفی-تحلیلی و با رویکرد تطبیقی و با استفاده از مطالعات کتابخانهای و مشاهدۀ آثار، به بررسی دیوارنگارههای درباری دورۀ قاجار ازلحاظ عناصر تصویری و ساختاری پرداخته تا ضمن شناسایی وجوه مختلف بین آنها، شناخت دیوارنگارههای دورۀ قاجار و کشف روابط و دامنۀ تأثیر جامعهشناسی تاریخی و ارتباط آن با دیوارنگارههای درباری دورۀ قاجار را بهعنوان هدف اصلی تحقیق تعقیب کند. پرسش اصلی در این پژوهش، چگونگی میزان توانایی دیوارنگارههای درباری قاجار در بازنمایی روابط اجتماعی و سیاسی در سطح ملی و بینالمللی دورۀ قاجار(؟) است. تأثیرپذیری پررنگ دیوارنگارههای درباری قاجاری از شرایط و مقتضیات سیاسی، اجتماعی و شرایط تاریخی در نتیجۀ این پژوهش مشخص شده و باعث میشود تا این دیوارنگارهها بهعنوان مدرک و سندی معتبر در مطالعات جامعهشناسی این دورۀ تاریخی در ایران از اعتبار و پایایی مناسبی برخوردار باشند.
|
|
|
|
|
|