[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: درباره نشريه :: آخرين شماره :: تمام شماره‌ها :: مقالات در دست انتشار :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
برای نویسندگان::
اطلاعات نشریه::
آرشیو مجله و مقالات::
برای داوران::
ثبت نام و اشتراک::
تماس با ما::
تسهیلات پایگاه::
بایگانی مقالات نشریه::
::
بانک‌ها و نمایه‌ها
ju پایگاه استنادی علوم جهان اسلام (ISC)
ju مرکز منطقه‌ای اطلاع‌رسانی علوم و فناوری (ایران ژورنال) (RICeST)
ju انجمن علمی باستان‌شناسی ایران (Soia)
ju سامانه اطلاعات پژوهشی ایران (Irisweb)
ju Google Scholar
ju (Crossref (DOI
ju Wikidata (Wiki)
ju ISSN Portal (ISSN O.)
ju ISSN Portal (ISSN P.)
ju پایگاه اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی (SID)
ju پایگاه تخصصی مجلات نور (Noormags)
ju بانک اطلاعات نشریات کشور (Magiran)
ju پرتال جامع علوم انسانی
ju پرتال نشریات پژوشگاه میراث‌فرهنگی (Richt)
ju پایگاه نشریات علمی-دانشگاهی ایران (پانتا)
ju سامانه جامع رسانه‌های کشور (وزارت ارشاد)
..
شبکه‌های اجتماعی علمی

ju آکادمیا (Academia)
ju لینکدین (Linkedin)
ju ریسرچ‌گیت (ResearchGate)
..
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
4 نتیجه برای امیری

مصیب امیری،
سال 3، شماره 8 - ( 6-1398 )
چکیده

مهم‌ترین راه شناخت بشر در ادوار گذشته، مطالعه و پژوهش برروی آثار به یادگار ماندۀ آن‌هاست و ازجمله آثاری که سهم بارزی در شناسایی فرهنگ‌ و ‌تمدن و بسیاری از مسائل گوناگون ادوار کهن ایران‌زمین داشته، نقوش مُهرها و آثارمُهری است. مطالعات این‌گونه داده‌ها، سال‌ها و بارها موردتوجه پژوهشگران باستان‌شناس و مورخ قرار گرفته و مقالات و کتب بسیاری درمورد این مقولۀ بی‌پایان منتشر شده است؛ چراکه مُهر و نقش آن پاسخ‌گوی برخی از پرسش‌ها، عامل جهت‌گیری صحیح تعدادی از پرسش‌ها و مطرح‌شدن پرسش‌های جدیدی در رابطه با مسائل اجتماعی، اقتصادی و ادراکات مردمان گذشته است. در برخی نقوش، هنرمند جهانِ خود را توصیف می‌کند و این‌گونه توصیف درحقیقت استفادۀ بهینه از نمادهاست. در موزۀ تخت‌جمشید مُهری سیاه‌رنگ وجود دارد که تفاوت اساسی با دیگر مهرهای منسوب به دورۀ هخامنشی دارد. این مُهر مسطح دو‌سو نقشی است که کمتر در هنر مُهرسازی مشاهده شده و در مُهرسازی هخامنشی نیز تاکنون منحصربه‌فرد است. این مُهر برای نخستین‌بار با در‌نظر گرفتن معیارهای مختلف مانند سبک هنری و نیز تفسیر نمادها، منتشر و مورد بازخوانی و ارزیابی قرار می‌گیرد.  هدف اصلی در این مقاله، مستندسازی و معرفی نمادهای این مُهر است. همچنین نگارنده بر این است که با روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از منابع معتبر کتابخانه‌ای بعد از توصیف کامل این مُهر به چند پرسش دربارۀ این مُهر پاسخ دهد. نخست اینکه نقوش حک‌شده برروی مُهر با چه مفاهیمی به‌کار رفته است؟ چگونگی منشأ‌شناسی این نمادها و اینکه این اشکال، زاییدۀ افکار و باورهای هخامنشیان بوده و یا نه، میراثی از یک فرهنگ بسیار قدیمی است؟  

مصیب امیری،
سال 4، شماره 12 - ( 6-1399 )
چکیده

استفاده از گچ به‌عنوان تزئینات در ساختمان‌ها عمری طولانی دارد. بررسی آثار بازمانده از دوره‌های تاریخی نشان می‌دهد که هنر گچبری از عصر اشکانیان روشمند و از اسلوب ویژه برخوردار شده است. این روش‌ها در عصر ساسانیان رو به تکامل نهاده و در دوران‌اسلامی با تغییراتی تداوم یافت. دانسته‌های ما از هنر تزئینات گچبری دورۀ ساسانی بیشتر براساس کاوش چند محوطۀ مهم این دوره ازجمله شهر تاریخی بیشاپور است. بیشاپور مرکز کوره‌شاپور یکی از کوره یا ایالت‌های پنج‌گانۀ پارس به‌حساب می‌آمد در زمان «شاپور اول» دومین شاهنشاه ساسانی تأسیس شد. در کاوش بیشاپور درکنار تابلو‌های موزاییک منحصربه‌فرد، گچبری و رنگ‌آمیزی روی گچ، به‌ویژه در بخش ارگ شاهی به‌دست آمده است. یافته‌های مهمی ازجمله آشکار شدن فضاهای معماری در جنوب ایوان موزاییک در بخشی موسوم به «ارگ شاهی» و یافته‌های سنگی ازقبیل: هاون، خونک، پیکره‌های سنگی از جنس سنگ مرمر و مهره‌های تزئینی، کورۀ شیشه‌گری و قطعات ظروف شیشه‌ای، سفال و فلز ازجمله آثاری هستند که در کاوش فصل نهم به‌دست آمده است. مهم‌ترین آثار معماری به‌دست‌آمده عبارتنداز: راهروهای ضلع جنوبی ایوان موزاییک، اتاق‌های همراه با طاقچه‌های گچبری که بعضاً با رنگ قرمز از جنس گل اخرا نقاشی و تزئین شده‌اند و هم‌چنین در این اتاق‌ها اندود گچ دیوارها و اندود گچی کف فضاهای معماری نیز به‌دست آمده است. گچبری‌های به‌دست‌آمده بیشتر نوارهای موازی که بیشتر در حاشیۀ طاقچه‌ها و ورودی‌ها به‌کار می‌رفته را شامل می‌شود. تزئینات گچی ایوان موزاییک شامل: اندود گچ و رنگ‌آمیزی روی اندود و هم‌چنین آثار و بقایای گچبری است. حال، پرسش اصلی در این پژوهش با این‌نظر که این قطعات همگی متعلق به دورۀ ساسانی هستند، با چه روشی ساخته شده‌اند؟ در این مقاله روش یافته‌اندوزی داده‌ها به دو شیوۀ میدانی و کتابخانه‌ای صورت گرفته و کوشش‌شده است تا این یافته‌ها در بستر هنر گچبری دورۀ ساسانی شهر تاریخی بیشاپور معرفی و تجزیه و تحلیل شود.

مصیب امیری، مجید بدیعی گورتی،
سال 5، شماره 16 - ( 6-1400 )
چکیده

در مخزن موزۀ تخت‌جمشید حدود 700 قطعه سنگ کتیبه‌دار مربوط به شالی‌ستون‌های کاخ‌های تخت‌جمشید وجود دارد که تقریباً تمامی آن‌ها شکسته و ناقص هستند؛ نکتۀ شایان‌توجه این است که تمامی قطعات در یک نقطه، ناقص و شکسته شده‌اند و فقط یک شالی‌ستون که در تالار نمایش موزه قرار دارد، شالی کامل (مرمت‌شده) است و مابقی قطعات، همگی ناقص هستند؛ حتی قطعۀ سالم نیز در همان نقطه‌ای که دیگر شالی‌ستون‌ها شکسته شده‌‌اند، شکسته بوده و بعداً مرمت شده است. تمامی این شکستگی‌ها و ناقصی‌ها عمدی و از روی عمد و غرض‌ انجام شده است و دقیقاً از دو جای معین صورت گرفته است. حدود 40 قطعه از این قطعات متعلق ‌به کاخ تچر بودند که بعد از چیدمان و بازسازی آن‌ها تعداد 12 قطعه شالی‌ستون به‌تعداد ستون‌های کاخ تچر به‌دست آمد. در تمام این تعداد نام «خشایار» به‌عنوان سازندۀ بنا به‌چشم می‌خورد و نامی دیگر از شاهان هخامنشی وجود ندارد. حجاران برای کار خود از یک الگوی خاص تبعیت کرده‌اند. ظاهراً تمامی قطعات نیز کتیبه‌دار بوده و این کتیبه‌ها به سه زبان زندۀ آن‌ زمان، یعنی پارسی‌باستان، ایلامی و بابلی بوده و تمام کتیبه‌ها نیز با خط میخی حجاری شده است. این سه تمدن، مهم‌ترین تمدن‌های عصر خود بودند و قطعاً تعاملاتی با هم داشته‌اند. در این مقاله سعی خواهد شد با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی کتیبه‌های شالی‌ستون‌های کاخ تچر پرداخته شود و نشان‌داده شود که نوشته‌ها در چند بند بوده و شامل چه مطلبی هستند؟ این سه زبان را با یکدیگر مقایسه و تحلیل کرده و تفاوت‌های آن‌ها را شناسایی نموده و در انتها علت شکسته ‌شدن آن‌ها بررسی شده‌اند.

آرمین شیخی، مرتضی حصاری، مصیب امیری،
سال 6، شماره 19 - ( 3-1401 )
چکیده

سفال را شاید بتوان یکی از مهم‌ترین داده‌های یافت‌شده در کاوش‌های باستان‌شناسی درراستای کمک به روشن‌شدن مجهولات هر محوطۀ باستانی و پاسخ‌دهی به پرسش‌ها دانست. این داده بخش مهمی از تعاملات انسانی را در گذشته به‌نمایش می‌گذارد. با بررسی این داده، رهیافت‌های گوناگونی نصیب باستان‌شناس می‌شود که پیش‌شرط آن، هدف‌دار بودن و درست ‌عمل کردن در گونه‌شناسی سفال است. با بررسی سفال دورۀ اشکانی تم‌مارون در دشت رودان و گسترش انواع آن در خلیج‌فارس، از یک‌سو گسترش فرهنگی اشکانیان در جنوب ایران و ازسوی دیگر به‌واسطۀ گسترش جغرافیایی آن در جنوب خلیج‌فارس، دریانوردی اشکانی‌ها در سواحل شمال و جنوب خلیج‌فارس اثبات می‌شود. هدف از انجام این پژوهش، بررسی گونه‌های سفال اشکانی در جنوب ایران و مستند کردن ارتباطات فرهنگی مابین استقرارگاه‌های شمال و جنوب خلیج‌فارس است، سپس ارائۀ تصویری از دریانوردی در خلیج‌فارس و گسترش فرهنگی اشکانیان در شبه‌جزیرۀ عربستان به‌تصویر کشیده می‌شود. در این پژوهش گونه‌های سفالی دورۀ اشکانی تم‌مارون برپایۀ مستندات کاوش باستان‌شناسی محوطه، بررسی و طبقه‌بندی خواهند شد. مهم‌ترین پرسش این پژوهش، شاخصه‌های سفالی دورۀ اشکانی تم‌مارون است، سپس به‌دنبال این پرسش هستیم که توسعۀ فرهنگی دورۀ اشکانی براساس یافته‌های تم‌‎مارون تحت چه عواملی شکل‌گرفته است؟ این پژوهش به‌صورت مشخص نشان‌داد که براساس شیوۀ ساخت، رنگ بدنه و خمیره، در تل‌مارون 10گونۀ سفال اشکانی قابل طبقه‌بندی است. گونه‌های مشخص‌شده با محوطه‌های سواحل و جزایر شمال خلیج‌فارس مانند جزیرۀ قشم، منطقۀ مکران و نیز سواحل جنوبی خلیج‌فارس هم‌چون محوطۀ ملیحا یک حوزۀ فرهنگی را تشکیل می‌دهند.


صفحه 1 از 1     

فصلنامه مطالعات باستان شناسی پارسه Parseh Journal of Archaeological Studies
Persian site map - English site map - Created in 0.24 seconds with 30 queries by YEKTAWEB 4538